تکپارتی کوک
ات ویو مثل همیشه از جام بلند شدم و یه خرما خوردم خدمتکارا داشتن کار میکردن رفتم نشستم تو بالکنی که درش تو پذیرایی بود و زانوهام رو بغل کردم از وقتی که پدر مادرم به دست جعون جونگ کوک کشته شدن دیگه نمیتونم چیزی بخورم صدای در بالکن اومد
_ چرا اینجا نشستی هوم چته( داد)
+ نشستن من اخه به تو چه ربتی داره
یه سیلی محکم بهم زد
_ دختره ی هرزه بیچارت میکنم
کمربندش رو باز کرد و اونقدر با هاش کتکم زد خونی شدم و مجبور بودم همونجا بخوابم
ویو کوک
من عاشق ات بودم اما اون از هیچی خبر نداره فک میکنه من قاتل او عوضیام امروز مکس رو گروگان گرفتم و شکنجش دادم تا به ات بگه اون عکسا جعله اما با چیزی که بهم گفت عصبانی شدم و تا تونستم مشروب خوردم و رفتم عمارتم ات رفت رو مخم و کتکش زدم بعدش اومد تو حیات کنار استخر سیگارم رو روشن کردم
_ هه دختره ی خل و چل اخه تو چقد احمقی
با صدای جیغ یکی از خدمتکار ا سیگارم رو پرت کردم و رفتم داخل
_ چه مرگته
× ارباب هق ...هق خانم دارن خون بالا میارن
رفتنم دیدم ات داره از دهنش خون میاد بغلش کردم گذاشتنش تو ماشین و با اخرین سرعت رفتم بیمارستان و ات رو بردن تو یه او تاق که دکتر اومد بیرون
_ دکتر حال همسرم چطور
با چیزی که دکتر گفت مو به تنم سیخ شد
÷ خب خانم جعون باردارن و بخاطر ضرباتی که خوردن خون بالا اوردن
باید مراقبشون باشید
_ بله م..ممنون
رفتم داخل سرم رو گذاشتم رو دست ات و نفهمیتم کی خوابم برد
ویو ات
بیدار شدم دیدم رو تختم رو بیمارستان برام سرم زدن و کوک رو صندلی کنارم بود سرش رو دستم خواستم سرش رو ناز کنم که بیدار شد
_ بیدار شدم که دیدم بیداره و داره مثل گربه نگام میکنه
+ اومد نزدیکم فکر کردم میخواد بزنم شمام رو بستم که یه چیزه نرمی رو لبم حس کردم اون بوسیدم ازم جداشد
_ بچه ای که دو شکمه مامانشه اذیت نمیکنه
+ چ..چییی جانممم......
چرا حمایتا صفر شده ادامش رو شاید امشب یا شاید فردا بذارم لایک فراموش نشه
# jungkookweloveyou#
♡♡♡♡♡♡♡♡♡☆☆
_ چرا اینجا نشستی هوم چته( داد)
+ نشستن من اخه به تو چه ربتی داره
یه سیلی محکم بهم زد
_ دختره ی هرزه بیچارت میکنم
کمربندش رو باز کرد و اونقدر با هاش کتکم زد خونی شدم و مجبور بودم همونجا بخوابم
ویو کوک
من عاشق ات بودم اما اون از هیچی خبر نداره فک میکنه من قاتل او عوضیام امروز مکس رو گروگان گرفتم و شکنجش دادم تا به ات بگه اون عکسا جعله اما با چیزی که بهم گفت عصبانی شدم و تا تونستم مشروب خوردم و رفتم عمارتم ات رفت رو مخم و کتکش زدم بعدش اومد تو حیات کنار استخر سیگارم رو روشن کردم
_ هه دختره ی خل و چل اخه تو چقد احمقی
با صدای جیغ یکی از خدمتکار ا سیگارم رو پرت کردم و رفتم داخل
_ چه مرگته
× ارباب هق ...هق خانم دارن خون بالا میارن
رفتنم دیدم ات داره از دهنش خون میاد بغلش کردم گذاشتنش تو ماشین و با اخرین سرعت رفتم بیمارستان و ات رو بردن تو یه او تاق که دکتر اومد بیرون
_ دکتر حال همسرم چطور
با چیزی که دکتر گفت مو به تنم سیخ شد
÷ خب خانم جعون باردارن و بخاطر ضرباتی که خوردن خون بالا اوردن
باید مراقبشون باشید
_ بله م..ممنون
رفتم داخل سرم رو گذاشتم رو دست ات و نفهمیتم کی خوابم برد
ویو ات
بیدار شدم دیدم رو تختم رو بیمارستان برام سرم زدن و کوک رو صندلی کنارم بود سرش رو دستم خواستم سرش رو ناز کنم که بیدار شد
_ بیدار شدم که دیدم بیداره و داره مثل گربه نگام میکنه
+ اومد نزدیکم فکر کردم میخواد بزنم شمام رو بستم که یه چیزه نرمی رو لبم حس کردم اون بوسیدم ازم جداشد
_ بچه ای که دو شکمه مامانشه اذیت نمیکنه
+ چ..چییی جانممم......
چرا حمایتا صفر شده ادامش رو شاید امشب یا شاید فردا بذارم لایک فراموش نشه
# jungkookweloveyou#
♡♡♡♡♡♡♡♡♡☆☆
۲۵.۶k
۱۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.