پارت(۱۶~)
ا.ت: ولممممم کننننن ( جیغغغغ)
-: ساکت شوووو
گردنم و گرفت که حس خفه شدن بهم دست میداد
حدس میزدم الان دیگه میمیرم
که با داد کسی دستش و از گردنم آزاد کردم
+: ولشش کننن جونگ کوک من بهت اجازه ندادم بهش دست بزنییی
جونگ کوک: برای کشتن کسی اجازه گرفتن لازم نیست
+: جونگ کوک بس کن چرا همیشه طوری رفتار میکنی که انگار از همه شبیه همدیگن
کوک: چون شبیه همن چون همشون هیولاننن
گریم در اومده بود پسری که نجاتم داده بود اومد پیشم و جلوم وایساد
-: نمی خوام حتی بهش دست بزنی جونگ کوک بهتره از این دختر بگزری
جونگ کوک: نامجونننن این دختره رو ولش کن من اینو پیدا کردم پس قربانی منههه
نامجون: بهش حتی فکر نزدیک شدن هم نکن
اینو گفت و منو دنبال خودش کشید آخرین باز به پسری که اسمش جونگ کوک نگاه کردم که با اخم شدید و ترسناک بهم نگاه میکرد
زود نگاهم و ازش گرفتم
نامجون: میتونی بری پس هر چه زودتر از اینجا فرار کن
ا.ت: وااتتتتتتتتت
نامجون: چه عجب دهن وا کردی
ا.ت: ت.....تو اجازه میدی برم؟!!
نامجون: اره میتونی بری ولی بهتره هر چه زود تر از اینجا خارج بشی و دیگه حتی پاتو هم اینجا نزاری
سرمو تکون دادم و با تمام سرعتم از اونجا دور شدم
می خواستم به طرف خروجی برم که اتاقی نظرمو جلب کرد
این همون اتاقی بود که جیمین توش بود یعنی بعد اون بلا ها حالش خوبه؟!!
به طرف اتاق رفتم و دستگیره در رو باز کردم
*شرط پارت بعدی: ۱۳ لایک و ۱۵ کامنت*
-: ساکت شوووو
گردنم و گرفت که حس خفه شدن بهم دست میداد
حدس میزدم الان دیگه میمیرم
که با داد کسی دستش و از گردنم آزاد کردم
+: ولشش کننن جونگ کوک من بهت اجازه ندادم بهش دست بزنییی
جونگ کوک: برای کشتن کسی اجازه گرفتن لازم نیست
+: جونگ کوک بس کن چرا همیشه طوری رفتار میکنی که انگار از همه شبیه همدیگن
کوک: چون شبیه همن چون همشون هیولاننن
گریم در اومده بود پسری که نجاتم داده بود اومد پیشم و جلوم وایساد
-: نمی خوام حتی بهش دست بزنی جونگ کوک بهتره از این دختر بگزری
جونگ کوک: نامجونننن این دختره رو ولش کن من اینو پیدا کردم پس قربانی منههه
نامجون: بهش حتی فکر نزدیک شدن هم نکن
اینو گفت و منو دنبال خودش کشید آخرین باز به پسری که اسمش جونگ کوک نگاه کردم که با اخم شدید و ترسناک بهم نگاه میکرد
زود نگاهم و ازش گرفتم
نامجون: میتونی بری پس هر چه زودتر از اینجا فرار کن
ا.ت: وااتتتتتتتتت
نامجون: چه عجب دهن وا کردی
ا.ت: ت.....تو اجازه میدی برم؟!!
نامجون: اره میتونی بری ولی بهتره هر چه زود تر از اینجا خارج بشی و دیگه حتی پاتو هم اینجا نزاری
سرمو تکون دادم و با تمام سرعتم از اونجا دور شدم
می خواستم به طرف خروجی برم که اتاقی نظرمو جلب کرد
این همون اتاقی بود که جیمین توش بود یعنی بعد اون بلا ها حالش خوبه؟!!
به طرف اتاق رفتم و دستگیره در رو باز کردم
*شرط پارت بعدی: ۱۳ لایک و ۱۵ کامنت*
۹.۲k
۱۴ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.