now post
part 27✨🪐
یک هفته گذشت و خبری از اعضا نشنیدم ولی تو این یه هفته صد بار پی و لی هو بهم زنگ زدن و منم جواب ندادم
یک ماه گذشت و من عادت کردم به نبودشون
که گوشیم زنگ خورد
ناشناس بود
لینا:الو!
ناشناس:اوهه طفلکی دلم برات میسوزه, از همه طرف طرد شدی ,عیب نداره
لینا:اهااان ,تو همون عوضی هستی که عکسا رو واسه کوک فرستاده بود؟
ناشناس:افرین باهوشیا.
لینا:باهوش رو جای دیگه بهت نشون میدم عوضی.تو کیی اسمت چیه اشغال با من چه مشکلی داری.
ناشناس:اشنام،خیلم اشنام،ولی در حین اشنا بودن خیلیم برات غریبم
کوشی قطع کردم
نه،این حرف، امکان نداره.
ترس همه وجودم رو فرا گرفت،شی ره ,اون ادم عوضی چرا دوباره اومد سراغم،اصلا کی از زندان آزاد شد.
در اصل من سراغ اون عوضیا رفته بودم چون
فلش بک به یک هفته بعد تصادف
دلسا:لینا این شماره کیه؟همش بهم زنگ میزنه،داره اذیتم میکنه
گوشی رو ازش گرفتم
لینا:نمیدونم،ایندفعه زنگ زد بده به من خودت جواب نده
دلسا:باشه
فرداش گوشی دلسا زنگ خورد و من جواب دادم
لینا:بله!؟
ناشناس:اوهه بالاخره تو جواب دادی،میدونی چقدر منتظرت بودم
لحن حرف زدنش اروم بود انگار باهم دوست بودیم
ناشناس:لینا گردنبندت مونده پیش من بیا بگیرش همونی که واسه مامان بزرگت بوده
لینا:شما کی هستید؟
با خنده گفت
ناشناس:اشنام نگران نباش بابا فقط میخوام سوپرایز بشی که بهت نمیگم
منم بهش اعتماد کردم و با خنده گفتم
لینا:اهانننن،باشه ادرستون رو بفرستید من میام پیشتون
ناشناس:بیا کافه....... ساعت ۷عصر
لینا:اوه باشه فعلا، مراقب خودتون باشید.
و قطع کردم
وقتی رفتم سر قرار چون جای شلوغ بود بهش شک نکرده بودم
دوتا از اون عوضیا اومدن پیشم
کلی تهدیدم کردن و اخر سر گردنبندم که تو درگیری مونده بود تو دستشون رو گذاشتم جلوم و خیلی ساکت غیب شدن
این عکس مال همون موقع بود.
میخواستم به کوک بگم ولی بد قلبمو شکونده بود،درسته اون عکس من بودم ولی اون باید قبل اون حرفا ازم میپرسید که داستان چیه،تا منم واقعیت رو بهش بگم ولی اون انقدر خودخواهه که هیچوقت به من اجازه حرف زدن هم نمیداد
منم انقدر خودخواه هستم که یه ماه خودمو ازش دور کنم
فرداش که از رستوران برگشتم شب انقدر الکل خوردم که مست شدم
و بی هوا زنگ زدم به کوک
منتظر لایک و کامنتاتون هستم.💜
لطفاً لایک کنید و کامنت بزارید.
چون اینجوری واقعا بیشتر انرژی میگیرم 😊
امشب پارت بعدی رو میزارم ولی از امشب به بعد خواهش میخونید هم لایک کنید هم کامنت بزارید.
ممنون🫀
یک هفته گذشت و خبری از اعضا نشنیدم ولی تو این یه هفته صد بار پی و لی هو بهم زنگ زدن و منم جواب ندادم
یک ماه گذشت و من عادت کردم به نبودشون
که گوشیم زنگ خورد
ناشناس بود
لینا:الو!
ناشناس:اوهه طفلکی دلم برات میسوزه, از همه طرف طرد شدی ,عیب نداره
لینا:اهااان ,تو همون عوضی هستی که عکسا رو واسه کوک فرستاده بود؟
ناشناس:افرین باهوشیا.
لینا:باهوش رو جای دیگه بهت نشون میدم عوضی.تو کیی اسمت چیه اشغال با من چه مشکلی داری.
ناشناس:اشنام،خیلم اشنام،ولی در حین اشنا بودن خیلیم برات غریبم
کوشی قطع کردم
نه،این حرف، امکان نداره.
ترس همه وجودم رو فرا گرفت،شی ره ,اون ادم عوضی چرا دوباره اومد سراغم،اصلا کی از زندان آزاد شد.
در اصل من سراغ اون عوضیا رفته بودم چون
فلش بک به یک هفته بعد تصادف
دلسا:لینا این شماره کیه؟همش بهم زنگ میزنه،داره اذیتم میکنه
گوشی رو ازش گرفتم
لینا:نمیدونم،ایندفعه زنگ زد بده به من خودت جواب نده
دلسا:باشه
فرداش گوشی دلسا زنگ خورد و من جواب دادم
لینا:بله!؟
ناشناس:اوهه بالاخره تو جواب دادی،میدونی چقدر منتظرت بودم
لحن حرف زدنش اروم بود انگار باهم دوست بودیم
ناشناس:لینا گردنبندت مونده پیش من بیا بگیرش همونی که واسه مامان بزرگت بوده
لینا:شما کی هستید؟
با خنده گفت
ناشناس:اشنام نگران نباش بابا فقط میخوام سوپرایز بشی که بهت نمیگم
منم بهش اعتماد کردم و با خنده گفتم
لینا:اهانننن،باشه ادرستون رو بفرستید من میام پیشتون
ناشناس:بیا کافه....... ساعت ۷عصر
لینا:اوه باشه فعلا، مراقب خودتون باشید.
و قطع کردم
وقتی رفتم سر قرار چون جای شلوغ بود بهش شک نکرده بودم
دوتا از اون عوضیا اومدن پیشم
کلی تهدیدم کردن و اخر سر گردنبندم که تو درگیری مونده بود تو دستشون رو گذاشتم جلوم و خیلی ساکت غیب شدن
این عکس مال همون موقع بود.
میخواستم به کوک بگم ولی بد قلبمو شکونده بود،درسته اون عکس من بودم ولی اون باید قبل اون حرفا ازم میپرسید که داستان چیه،تا منم واقعیت رو بهش بگم ولی اون انقدر خودخواهه که هیچوقت به من اجازه حرف زدن هم نمیداد
منم انقدر خودخواه هستم که یه ماه خودمو ازش دور کنم
فرداش که از رستوران برگشتم شب انقدر الکل خوردم که مست شدم
و بی هوا زنگ زدم به کوک
منتظر لایک و کامنتاتون هستم.💜
لطفاً لایک کنید و کامنت بزارید.
چون اینجوری واقعا بیشتر انرژی میگیرم 😊
امشب پارت بعدی رو میزارم ولی از امشب به بعد خواهش میخونید هم لایک کنید هم کامنت بزارید.
ممنون🫀
۱۱.۱k
۲۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.