DOCTORS OF GONGILL🥼part 52
+ میخوام بهتون واکسن بزنم. بعد به یه اتاق استریل منتقلتون میکنم. برای چند ساعت تب
میکنید و بدن درد میگیرید. اما اگر دیدتون تار شد، اون موقع باید نگران باشیم.
جی هیون سر تکان داد و گفت: میفهمم.
مرد، تخت بیمار را بیرون برد و جی هیون و ان زن هم دنبالش راه افتادند.
--
جی هیون ارام چشمانش را باز کرد. خیلی گرمش بود و موهایش به صورتش چسبیده بود.
پرده ی بیرنگی که دور تختش کشیده بودند، کنار رفت و فردی با لباس مخصوص به سمتش
امد.
_ دکتر مین؟!
یونگی با بی تفاوتی گفت: انقد تعجب کردی؟
بعد تب سنج را برداشت و داخل گوش جی هیون گذاشت.
_ فکر نمیکردم بهترین دکتر بیمارستانو اینجا ببینم.
یونگی تب سنج را در اورد و به درجه ی تب نگاه کرد.
+ پس باید خوشحال باشی. تبت بیشتر نشده.
_ تاینیدا.
یونگی کنار جی هیون نشست و دستش را جلوی چشمانش تکان داد.
+ دست منو واضح میبینی؟
جی هیون با چشمانش دست یونگی را دنبال کرد و گفت: کامال.
یونگی دستش را عقب تر برد و گفت: االن چی؟
جی هیون دست دستکش پوش یونگی را گرفت و ان را پایین اورد.
_ من خوبم سونبه. نگران نباشید.
یونگی چند ثانیه به چشم های جی هیون خیره شد. تا حاال انقدر به چشم های کسی خیره نشده
بود. انگار چشم های ان دختر چیز خاصی در خودش داشت که یونگی را وادار به خیره شدن
میکرد.
یونگی به خودش امد و پشت سرش را خاراند.
+ من نگران تو نیستم.
جی هیون خندید و گفت: حتی دروغ گفتنات هم مثل گربه ها میمونه.
یونگی با عصبانیت بلند شد و گفت: بیخیال.
پرده را کنار زد و رفت.
جی هیون خنده ای کرد و دوباره دراز کشید.
--
پرستار جی هیون را تکان داد.
+ جی هیون شی؟
اما جی هیون بلند نشد.
پرستار تب سنج را داخل گوش جی هیون گذاشت و به عدد رویش نگاه کرد.
+ لعنتی! تبش 04 شده!
پرستار دکمه ی اضطراری را زد و وان نسبتا کوچکی را تا وسط اتاق کشید. وقتی پرستار
های دیگری رسیدند، همه مشغول پر کردن وان با اب یخ بودند.
ناگهان یونگی سراسیمه وارد شد و گفت: تبش چند درجه ست؟!
+ رو 04 مونده!
#BTS
میکنید و بدن درد میگیرید. اما اگر دیدتون تار شد، اون موقع باید نگران باشیم.
جی هیون سر تکان داد و گفت: میفهمم.
مرد، تخت بیمار را بیرون برد و جی هیون و ان زن هم دنبالش راه افتادند.
--
جی هیون ارام چشمانش را باز کرد. خیلی گرمش بود و موهایش به صورتش چسبیده بود.
پرده ی بیرنگی که دور تختش کشیده بودند، کنار رفت و فردی با لباس مخصوص به سمتش
امد.
_ دکتر مین؟!
یونگی با بی تفاوتی گفت: انقد تعجب کردی؟
بعد تب سنج را برداشت و داخل گوش جی هیون گذاشت.
_ فکر نمیکردم بهترین دکتر بیمارستانو اینجا ببینم.
یونگی تب سنج را در اورد و به درجه ی تب نگاه کرد.
+ پس باید خوشحال باشی. تبت بیشتر نشده.
_ تاینیدا.
یونگی کنار جی هیون نشست و دستش را جلوی چشمانش تکان داد.
+ دست منو واضح میبینی؟
جی هیون با چشمانش دست یونگی را دنبال کرد و گفت: کامال.
یونگی دستش را عقب تر برد و گفت: االن چی؟
جی هیون دست دستکش پوش یونگی را گرفت و ان را پایین اورد.
_ من خوبم سونبه. نگران نباشید.
یونگی چند ثانیه به چشم های جی هیون خیره شد. تا حاال انقدر به چشم های کسی خیره نشده
بود. انگار چشم های ان دختر چیز خاصی در خودش داشت که یونگی را وادار به خیره شدن
میکرد.
یونگی به خودش امد و پشت سرش را خاراند.
+ من نگران تو نیستم.
جی هیون خندید و گفت: حتی دروغ گفتنات هم مثل گربه ها میمونه.
یونگی با عصبانیت بلند شد و گفت: بیخیال.
پرده را کنار زد و رفت.
جی هیون خنده ای کرد و دوباره دراز کشید.
--
پرستار جی هیون را تکان داد.
+ جی هیون شی؟
اما جی هیون بلند نشد.
پرستار تب سنج را داخل گوش جی هیون گذاشت و به عدد رویش نگاه کرد.
+ لعنتی! تبش 04 شده!
پرستار دکمه ی اضطراری را زد و وان نسبتا کوچکی را تا وسط اتاق کشید. وقتی پرستار
های دیگری رسیدند، همه مشغول پر کردن وان با اب یخ بودند.
ناگهان یونگی سراسیمه وارد شد و گفت: تبش چند درجه ست؟!
+ رو 04 مونده!
#BTS
۲۰.۶k
۲۶ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.