دخترک لجباز P4
ملیکا: داداممممم
تهیا: جی هون ؟ جی هون سوپرایزم بود؟
ملیکا: نه خره
جی هون:دااداممم( یه کیک از پشت سرش در آورد که روش نوشت بود یه ساله شدن کاپل بودنمون مبارککک) ( البته این کیکو ملیکا درست کرده.بود به جی هون گفت اینو روش بنویسه)
تهیا ویو
وقتی فهمیدم یه ساله رل زدن از عصبانیت دوییدم دنبال رن تا دم در دفتر مدیر پیداش کردم دوییدم سمتش بهش که رسیدم گفتم
تهیا: رن.... هه ... هه ..... ملیکا و جی هون رلااااااااا یا همون کاپلاااااااا( کلمه ی کاپل و کلمه رل و باداد گفت)
نکته
تهیا و رن از بچگی دوستن ولی توی یه حادثه هر دوشون حافظه شون رو از دست دادن بعدا خودتون می فهمید بای
آیم سوری برای دیر گذاشتن و کم بودن
تهیا: جی هون ؟ جی هون سوپرایزم بود؟
ملیکا: نه خره
جی هون:دااداممم( یه کیک از پشت سرش در آورد که روش نوشت بود یه ساله شدن کاپل بودنمون مبارککک) ( البته این کیکو ملیکا درست کرده.بود به جی هون گفت اینو روش بنویسه)
تهیا ویو
وقتی فهمیدم یه ساله رل زدن از عصبانیت دوییدم دنبال رن تا دم در دفتر مدیر پیداش کردم دوییدم سمتش بهش که رسیدم گفتم
تهیا: رن.... هه ... هه ..... ملیکا و جی هون رلااااااااا یا همون کاپلاااااااا( کلمه ی کاپل و کلمه رل و باداد گفت)
نکته
تهیا و رن از بچگی دوستن ولی توی یه حادثه هر دوشون حافظه شون رو از دست دادن بعدا خودتون می فهمید بای
آیم سوری برای دیر گذاشتن و کم بودن
۱.۷k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.