پارت۲ از چند پارتی او معلم من است

-اوخ کوچولوی من لازم نیست از کسی که انقدر دوست داره خجالت بکشی
-چییی
-اره عزیز دلم من عاشقتم خیلی دوست دارم
بوسه ای روی گردنم گذاشت و منو به خودش فشورد منو اون کنار هم بهمون کلی خوشگذشت

تو حال خودم بودم که با دادی که مایکل زد از جام پاشدم
-چه غلطی میکردیی ۲ ساعته دارم صدات میکنم اصلا به درس گوش دادیییی
اولین بار بود انقدر سرم داد میزد طاقت  نداشتم زدم زیر گریه
-برو بیرون از کلاس من همین حالاااا
همون موقع یکی از دخترایی که خیلی از خود راضی بود گفت
-اخ استاد لیاقت کسی که سر کلاس به درس گوش نده همینه 
-درسته
با خشم نگای مایکل کردم و از کلاس رفتم بيرون گوشیم رو برداشتم و قبل از اینکه بلاکش کنم براش نوشتم
-دیگه دور منو خط بزن حق نداری دیگه حتی نزدیکم شی تا متوجه کار اشتباهت بشی که هرچقدر حواسم به درس نباشه حق نداری جلوی اون همه آدمی که از من بدشون میاد با من اینجوری حرف بزنی فهمیدی؟ و بعد بلاکش کردم رفتم توی یکی از کلاسای خالیو کلی گریه کردم ولی بعدش به این نتیجه رسیدم که تا وقتی از دلم درنیاره عمرا باهاش اشتی کنم حتی اگه این رابطه تموم بشه