زنگی گه باجی ژان ۱
خب باجی با دوست دختر قبلیش یعنی کازوتورا ژان رفته دور دور
واسه ناموسش مایکی که فردا تولدشه میخوان کادو بخرن
کازو میگه اون موتوره
باجی میگه نایس
خلاصه این دوتا اسکل ما آماده شد تیپ زدن کت و شلوار پوشیدن رفتن دزدی
اما از شانس گوهشون داداشی که مغازه رو اداره میکرد ناموس مایکی ژان بود
باجی میگه سلام شین کون خوبین خوشین سلامتین تاکه اومی اینا خوبن واکاسا اینا اصلا تونستی مخ بزنی
شین گفت نه داد.....
که دوست دخترش اومد حاج شین رو کوشت
باجی کازوتورا رو گرفت و تا ناااااموس زدش
باجی گفت بی پدر مادر بی شوهر اون دادش بزرگه مایکی بود
کازوتورا زد زیر گریه گفت نههههههههه *چادر به سر*بدبخ نتونسته بود مخ. بزنههههه بدون زن از این دنیا رف خدااااااا برادر بیدار شو برا..
باجی پس گردنی زد به کازوتورا و گفت حاج موز ۲۰ دختر بهش درخواست رد دادن از بس چلمنگ بوده
پلیسا اومد و شلوار کازوتورا و باجی رو کشید پایین
باجی مایکی رو دید و عر زد
عر عر عر عر عر
مایکی گفت
خررررر بگو کی ناموس رو کشت
باجی با یه چیز پشم. افکن روبه رو شد اون فرشته مرگش بود.....اون...اون....مامانش بود باجی مثل عکس بالا شد
شب بخیر
۴ لایک
واسه ناموسش مایکی که فردا تولدشه میخوان کادو بخرن
کازو میگه اون موتوره
باجی میگه نایس
خلاصه این دوتا اسکل ما آماده شد تیپ زدن کت و شلوار پوشیدن رفتن دزدی
اما از شانس گوهشون داداشی که مغازه رو اداره میکرد ناموس مایکی ژان بود
باجی میگه سلام شین کون خوبین خوشین سلامتین تاکه اومی اینا خوبن واکاسا اینا اصلا تونستی مخ بزنی
شین گفت نه داد.....
که دوست دخترش اومد حاج شین رو کوشت
باجی کازوتورا رو گرفت و تا ناااااموس زدش
باجی گفت بی پدر مادر بی شوهر اون دادش بزرگه مایکی بود
کازوتورا زد زیر گریه گفت نههههههههه *چادر به سر*بدبخ نتونسته بود مخ. بزنههههه بدون زن از این دنیا رف خدااااااا برادر بیدار شو برا..
باجی پس گردنی زد به کازوتورا و گفت حاج موز ۲۰ دختر بهش درخواست رد دادن از بس چلمنگ بوده
پلیسا اومد و شلوار کازوتورا و باجی رو کشید پایین
باجی مایکی رو دید و عر زد
عر عر عر عر عر
مایکی گفت
خررررر بگو کی ناموس رو کشت
باجی با یه چیز پشم. افکن روبه رو شد اون فرشته مرگش بود.....اون...اون....مامانش بود باجی مثل عکس بالا شد
شب بخیر
۴ لایک
۴.۵k
۲۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.