⁵دقیقه تا مرگ
⁵دقیقه تا مرگ
pt¹⁷
&تو...تو چطور زنده ای؟
-خیلی احمقی
«ارباب منم نفهمیدم چیشد؟
*چون خنگی
الان توضیح میدم(ات هنوز توی تابوته)
من و جیمین میدونستیم تو این کارو میکنی برای همین از قبل برنامه ریزی کردیم
تو فقط یه جراحت کوچیک به سر من وارد کردی که باعث شد بیهوش بشم ولی من اون موقع با دستام مانع ضربه ی شدید به سرم شدم
&بازم امکان نداره جوری که من زدمت باید تا الان مرده باشه
*بازم غلط گفتی خنگ
تو منو زدی ولی من چی کار کردم؟
من از دست و پاهام استفاده کردم و از خودم دفاع کردم ولی من یک ثانیه برگشت به اونور و محکم سرم رو زدم زمین و بیهوش سدم ولی تو فمر کردی من مردم و حتی نبضم هم چک نکردی و مهم تر از همه من این گردنبند رو داشتم داخل این یه جی پی اس هست و اونها راحت منو پیدا کرد
&ولی تو به افراد من حمله کردی و داشتی میزدیشون و حتی سیزده تاشون رو کشتی چطور این فکر به ذهنت رسید و چطور با ضربه به اون محکمی هنوز زنده ای؟
*نمیدونم(پوزخند
-خب نوبت توعه
*بسپارش به من
-با کمال میل بفرما
ات یهو یه لگد چرخشی زد بهش که افتاد و بی هوش شد همه پراشون دوباره ریخته بود یهو سویون گفت
«خانم سیزده نفرو تنها کشتی؟
*بیشتره
«اها... چیییییی؟
*کری؟
جیمین اروم اوند پیش ات و اومدن که برن همون موقع جیمین یهو افتاد بغل ات
ات شوکه شد از سر جیمین خون میومد
ات برگشت و دید تا پسر کوچیک اون یارو زد تو سر جیمین و سریع در رفت همه اومدن سمت جیمین و پسره فرار کرد
.
.
.
ات و جیمین رو بردن خونه و کارهای لازم رو کردن و....
.
.
.
جیمین بعد از سه ساعت به هوش اومد و دید تا ات، سویون، جونگ هی بالاس سرش هستن اروم گفت
-ات چرا مثل عزرائیل وایسادی بالای سرم؟
*چون زدن تو سرت
*جیمین خوبی؟
-اره
«رییس داریم کسی که این کارو باهاتون کرد رو پیدا میکنیم
*اوهوم میتونید برید
جیمین بلند شد و رفت تا لباساشو عوض کنه
وقتی عوض کرد اومد و بدون توجه به ات رفت بیرون و سوار اسانسور شد و رفت به سمت طبقه ی پایین جیمین همین که در اسانسور بسته شد دستش رو گذاشت روی قلبش و گفت
-این چیه؟
چم شده؟
جیمین گیج شده بود چون داشت از ات فرار میکرد و نمیدوست چرا
جیمین سوار ماشینش شد و شروع کرد به رانندگی
.
.
.
(فلش بک به دو شب)
جیمین بالاخره اروم شدو به سمت خونه رفت و رفت توی اتاقش تا بخوابه که با دیدن ات روی تخت اروم دستش رو گذاشت روی قلبش و اروم افتاد زمین با خودش
گفت.....
حمایت🖤
pt¹⁷
&تو...تو چطور زنده ای؟
-خیلی احمقی
«ارباب منم نفهمیدم چیشد؟
*چون خنگی
الان توضیح میدم(ات هنوز توی تابوته)
من و جیمین میدونستیم تو این کارو میکنی برای همین از قبل برنامه ریزی کردیم
تو فقط یه جراحت کوچیک به سر من وارد کردی که باعث شد بیهوش بشم ولی من اون موقع با دستام مانع ضربه ی شدید به سرم شدم
&بازم امکان نداره جوری که من زدمت باید تا الان مرده باشه
*بازم غلط گفتی خنگ
تو منو زدی ولی من چی کار کردم؟
من از دست و پاهام استفاده کردم و از خودم دفاع کردم ولی من یک ثانیه برگشت به اونور و محکم سرم رو زدم زمین و بیهوش سدم ولی تو فمر کردی من مردم و حتی نبضم هم چک نکردی و مهم تر از همه من این گردنبند رو داشتم داخل این یه جی پی اس هست و اونها راحت منو پیدا کرد
&ولی تو به افراد من حمله کردی و داشتی میزدیشون و حتی سیزده تاشون رو کشتی چطور این فکر به ذهنت رسید و چطور با ضربه به اون محکمی هنوز زنده ای؟
*نمیدونم(پوزخند
-خب نوبت توعه
*بسپارش به من
-با کمال میل بفرما
ات یهو یه لگد چرخشی زد بهش که افتاد و بی هوش شد همه پراشون دوباره ریخته بود یهو سویون گفت
«خانم سیزده نفرو تنها کشتی؟
*بیشتره
«اها... چیییییی؟
*کری؟
جیمین اروم اوند پیش ات و اومدن که برن همون موقع جیمین یهو افتاد بغل ات
ات شوکه شد از سر جیمین خون میومد
ات برگشت و دید تا پسر کوچیک اون یارو زد تو سر جیمین و سریع در رفت همه اومدن سمت جیمین و پسره فرار کرد
.
.
.
ات و جیمین رو بردن خونه و کارهای لازم رو کردن و....
.
.
.
جیمین بعد از سه ساعت به هوش اومد و دید تا ات، سویون، جونگ هی بالاس سرش هستن اروم گفت
-ات چرا مثل عزرائیل وایسادی بالای سرم؟
*چون زدن تو سرت
*جیمین خوبی؟
-اره
«رییس داریم کسی که این کارو باهاتون کرد رو پیدا میکنیم
*اوهوم میتونید برید
جیمین بلند شد و رفت تا لباساشو عوض کنه
وقتی عوض کرد اومد و بدون توجه به ات رفت بیرون و سوار اسانسور شد و رفت به سمت طبقه ی پایین جیمین همین که در اسانسور بسته شد دستش رو گذاشت روی قلبش و گفت
-این چیه؟
چم شده؟
جیمین گیج شده بود چون داشت از ات فرار میکرد و نمیدوست چرا
جیمین سوار ماشینش شد و شروع کرد به رانندگی
.
.
.
(فلش بک به دو شب)
جیمین بالاخره اروم شدو به سمت خونه رفت و رفت توی اتاقش تا بخوابه که با دیدن ات روی تخت اروم دستش رو گذاشت روی قلبش و اروم افتاد زمین با خودش
گفت.....
حمایت🖤
۴۵۵
۰۹ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.