پارت 3⚡
ات: منم باهات میام
رنگکوکو: باشه (باید هرجور که شده بهش بگم)
ات: من میرم دره
رنگکوکو: مواظب باش
ات: باش
(رفتم و میخواستم خودمو پرت کنم دیدم یکی دستمو گرفته)
رنگکوکو: داری چیکار میکنی (اشکهاش به صورت ات میخورد)
ات: میخوام راحت بشم هرروز خودمو مقصر میکنم لطفا ولم کن(یهو منو کشید تو بغلش)
رنگکوکو: ارزششو داره بخوای خودتو بکشی مگه نمیخوای انتقام خانواده ات رو بگیری
ات: انتقام بگیرم که چی بشه واسه کسی اهمیت داره
رنگکوکو: آره داره واسه من اهمیت داره من عاشقتم میفهمی
ات: چی (منو بغل کرد و میبرد) لطفا بزارم زمین اینجوری خجالت میکشم
رنگکوکو: همینه که هست (که دیدم خوابش برده پیشونیشو بوسیدم و گذاشتمش تو اتاقش و خودمم کنارش خوابیدم)
ات:(بیدار شدم و دیدم یه چیزی رو لبامه و خودمو میخواستم عقب بکشم که دیدم رنگکوکو نمیذاره برم عقب)
رنگکوکو: خوب خوابیدی
ات: این چکاری هس چرا منو بوسیدی
رنگکوکو: عاشقمی یا نه
ات: خب راستش آره عاشقتم
رنگکوکو: عالیه راستی امشب خواب دیدی یا نه
ات: راحت خوابیدم
رنگکوکو: پس همیشه کنارت میخوابم
ات: چیییی نه خیر ماکه تازه احساساتمونو بهم گفتیم
رنگکوکو: نمیخوای خوب بخوابی
ات: حالا هرچی باشه میشه من گشنم
رنگکوکو: باشه بلند شو
ات: باشه
(نشستیم و غذا خوردیم و تو این چند روز هیچ اهریمنی دیده نشد)
ات: چطوره برگردیم
شیطان: سلام غذاهای خوشمزه من
رنگکوکو:........ فرم ششم (سر شیطان رو تونست ببره)
ات: تو خیلی باحالی
رنگکوکو: ممنون
ات: فک کنم بعد از این دیگه شیطانی نباشه
رنگکوکو: آره بیا برگردیم
رنگکوکو: باشه (باید هرجور که شده بهش بگم)
ات: من میرم دره
رنگکوکو: مواظب باش
ات: باش
(رفتم و میخواستم خودمو پرت کنم دیدم یکی دستمو گرفته)
رنگکوکو: داری چیکار میکنی (اشکهاش به صورت ات میخورد)
ات: میخوام راحت بشم هرروز خودمو مقصر میکنم لطفا ولم کن(یهو منو کشید تو بغلش)
رنگکوکو: ارزششو داره بخوای خودتو بکشی مگه نمیخوای انتقام خانواده ات رو بگیری
ات: انتقام بگیرم که چی بشه واسه کسی اهمیت داره
رنگکوکو: آره داره واسه من اهمیت داره من عاشقتم میفهمی
ات: چی (منو بغل کرد و میبرد) لطفا بزارم زمین اینجوری خجالت میکشم
رنگکوکو: همینه که هست (که دیدم خوابش برده پیشونیشو بوسیدم و گذاشتمش تو اتاقش و خودمم کنارش خوابیدم)
ات:(بیدار شدم و دیدم یه چیزی رو لبامه و خودمو میخواستم عقب بکشم که دیدم رنگکوکو نمیذاره برم عقب)
رنگکوکو: خوب خوابیدی
ات: این چکاری هس چرا منو بوسیدی
رنگکوکو: عاشقمی یا نه
ات: خب راستش آره عاشقتم
رنگکوکو: عالیه راستی امشب خواب دیدی یا نه
ات: راحت خوابیدم
رنگکوکو: پس همیشه کنارت میخوابم
ات: چیییی نه خیر ماکه تازه احساساتمونو بهم گفتیم
رنگکوکو: نمیخوای خوب بخوابی
ات: حالا هرچی باشه میشه من گشنم
رنگکوکو: باشه بلند شو
ات: باشه
(نشستیم و غذا خوردیم و تو این چند روز هیچ اهریمنی دیده نشد)
ات: چطوره برگردیم
شیطان: سلام غذاهای خوشمزه من
رنگکوکو:........ فرم ششم (سر شیطان رو تونست ببره)
ات: تو خیلی باحالی
رنگکوکو: ممنون
ات: فک کنم بعد از این دیگه شیطانی نباشه
رنگکوکو: آره بیا برگردیم
۲.۰k
۲۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.