این سرنوشته 《چند پارتی 》 پارت اخر

یه میز گرفتیم‌ گارسون آمد...
خوش آمدید چی میل دارین
من استیک با سس .... اگه میشه
میا هم چیزی که من سفارش دادم سفارش داد ...
میگم میا

میا " هوم چیه
بنظرت دوباره میتونیم بریم فن ساین جونگ کوک و اعضا رو ببینیم دلم براشون تنگه ...
میا " والا من چمیدونم من که از آینده نیومدم که
باشه بابا تو هم قورت داری که
بغل مون هفت پسری نشسته بودن میگفتن میخندیدن ... چون دیوننننن همه والا همه هم ماسک زده بودن
انگاری حالا کی هستن خدا وکیلی رئس جمهور آمریکا انقد خودشو نمیگیره غذا رو آوردن یه تیکه استیک گذاشتم تو دهنم
.امممممم خیلی خوشمزس باید ترظ پختش رو بگیرم

میا 》 همون بهتر نگیری بگیری آشپزخونه رو نیترکونه ی
باش بابا توهم میگم میا این پسره خیلی بهم خیره شده از اول تا اخر دارم نگران میشم

میا 》 نکنه فکر کردی عاشقته ساده ای خواهرم ساده تولدتم مبارک
تولد تولد تولدت مبارک مبارک
مینا 》 ممنونم بیا بغلم و همانا در بغل هم
راستی میا من برم آرایشم رو درست کنم الان میام
رفتم سرویس بهداشتی خداروشکر کسی نبود لامصبا مردونه زنونه بودن نداشت ایش صورتمو شستم خاطره ی قبلن تو ذهنم پلی شد آه نه با حس دستی دور کمرم جیغی کشيدم از اینه به پشتم نگاه کردم ...
این همون مردست که خیره شده بود به من
هییی چیکار میکنی جیغ میزنم ماسکش کشید پایین با دیدنش جا خوردم امکان نداشت ....
آقای جئون چرا اینکارو میکنید
جونگ کوک 》 هی مینا منم جونگو منو یادت میاد ولی من خیلی یادم میاد راستی تولدت مبارک خیلی زیبا شدی میدونم شاید مسم بزنی ولی کمپانی مجبورم کرد
با بغض خیره شدم بهش یااا ولم کن ولم کننن نمیخوام گريه ☆
و همانا جونگ کوک یا همان جونگو مینا لباش رو لبام نرم پفکی مینا گذاشت.... تمام
تولدت مبارک خورشيد تاریکم عاشقتم با تمام وجودم ۰۰🐰💜🐰💜🐰💜🐰💜