وقتی ددی صداش میکنیم..p1
وقتی ددی صداش میکنیم..p1
#فلیکس #استری_کیدز #درخواستی
با لبخند روی لبت وارد خانه شدی،اول خم شدی و زیپِ نیم بوت هات را باز کردی،بعد از دراوردن کفش هات پات را روی کاشی سفید رنگ گذاشتی و سپس به خودت از طریق اینه یِ کنارت نگاه کردی موهای جلو صورتت را به پشت گوشت هدایت کردی..
و با صدای بلندی به صدا درآمدی
=عزیزم من اومدممم
شروع به راه رفتن کردی..وارد هال شدی با دیدن فلیکس کع هنوزم درگیر تلوزیون بود حتی متوجه تو نشده بود اخمی کردی و زود رفتی به سمتش..
درست روبه روی تلوزیون قرار گرفتی و دست به سینه با اخم و ناراحتی بهش نگاه کردی
_عشقم..برو کنار..درست جای اصلی وایستادیی..
=که اینطور..نمیخوای به عشقت سلام بدی؟
زود و با عجله گفت
_سلامممم حالاعم برو کناررر(کشدار)
آه ارومی گفتی و متاسف بهش نگاه کردی بعد از اون و تلوزیون فاصله گرفتی..به سمت اتاقتون رفتی
ابتدا واردش شدی سپس شروع به دراوردن گوشواره هات شدی..در همین حین به صدای فلیکسو گوش میکردی که داشت سر یه سریال .. با خودش حرف میزد.
" ...ببوسش ببوسششش" این حرفش باعث شد پوزخندی بزنی..نگاهت را از در گرفتی و به خودت از طریق اینه بلند و تمیز دادی..
=باید بهت درس درست حسابی بدم اقای لی!
لباس هاتو بالباس راحتیات عوض کردی و بعد به سمت در رفتی،از پله ها پایین امدی با دیدنش که بالش سفید رنگ را بغل کرده و با جدیت زیادحواسش به تلوزیون بود با خودت فکر کردی " چیه این سریال جالبه اخه؟! " سعی کردی ارامشتو حفظ کنی به سمتش رفتی ، کنارش نشستی و به پشتت تکیه دادی توعم مثل اون به صفحه تلوزیون خیره شدی..
_وای ا/ت..دختره دوستش داره ولی پسره نههه..بنظرت اخرش چی میشه؟
بیخیال و بی حس جوابشو دادی
=هیچی یا اخرش دختره میره با یکی دیگه یا بهم دیگه میرسن
نگاهش هنوزم روی تلوزیون بود دست به سینه نشسته بودی و به قیافش زل زده بودی
_امیدوارم بهمدیگه برسن
دیگه صبر کردن برات معنایی نداشت..باید از راه دوم بهت توجه میکرد..نفستو کلافه بیرون فرستادی و دستتو روی رونش قرار دادی..
و با لحن خیلی شیطونی گفتی
=میگم..ددی جونم..؟
به رونش فشار اوردی که تعجب کرد و با چشمایی گرد شده نگاهت کرد
_با منی..؟
=جز تو کی ددیِ منه؟
با لقبی که بهش داده بودی باعث شد پوزخندی بزنه و بالش را کنار بزاره و تورو به سمت خودش بکشه..روی پاهاش نشستی و سنگینیتو روی بدنش ازاد کردی..
_انگار بیبی دلش یکم شیطونی میخواد؟
پوزخندی زدی
=نه!
#فلیکس #استری_کیدز #درخواستی
با لبخند روی لبت وارد خانه شدی،اول خم شدی و زیپِ نیم بوت هات را باز کردی،بعد از دراوردن کفش هات پات را روی کاشی سفید رنگ گذاشتی و سپس به خودت از طریق اینه یِ کنارت نگاه کردی موهای جلو صورتت را به پشت گوشت هدایت کردی..
و با صدای بلندی به صدا درآمدی
=عزیزم من اومدممم
شروع به راه رفتن کردی..وارد هال شدی با دیدن فلیکس کع هنوزم درگیر تلوزیون بود حتی متوجه تو نشده بود اخمی کردی و زود رفتی به سمتش..
درست روبه روی تلوزیون قرار گرفتی و دست به سینه با اخم و ناراحتی بهش نگاه کردی
_عشقم..برو کنار..درست جای اصلی وایستادیی..
=که اینطور..نمیخوای به عشقت سلام بدی؟
زود و با عجله گفت
_سلامممم حالاعم برو کناررر(کشدار)
آه ارومی گفتی و متاسف بهش نگاه کردی بعد از اون و تلوزیون فاصله گرفتی..به سمت اتاقتون رفتی
ابتدا واردش شدی سپس شروع به دراوردن گوشواره هات شدی..در همین حین به صدای فلیکسو گوش میکردی که داشت سر یه سریال .. با خودش حرف میزد.
" ...ببوسش ببوسششش" این حرفش باعث شد پوزخندی بزنی..نگاهت را از در گرفتی و به خودت از طریق اینه بلند و تمیز دادی..
=باید بهت درس درست حسابی بدم اقای لی!
لباس هاتو بالباس راحتیات عوض کردی و بعد به سمت در رفتی،از پله ها پایین امدی با دیدنش که بالش سفید رنگ را بغل کرده و با جدیت زیادحواسش به تلوزیون بود با خودت فکر کردی " چیه این سریال جالبه اخه؟! " سعی کردی ارامشتو حفظ کنی به سمتش رفتی ، کنارش نشستی و به پشتت تکیه دادی توعم مثل اون به صفحه تلوزیون خیره شدی..
_وای ا/ت..دختره دوستش داره ولی پسره نههه..بنظرت اخرش چی میشه؟
بیخیال و بی حس جوابشو دادی
=هیچی یا اخرش دختره میره با یکی دیگه یا بهم دیگه میرسن
نگاهش هنوزم روی تلوزیون بود دست به سینه نشسته بودی و به قیافش زل زده بودی
_امیدوارم بهمدیگه برسن
دیگه صبر کردن برات معنایی نداشت..باید از راه دوم بهت توجه میکرد..نفستو کلافه بیرون فرستادی و دستتو روی رونش قرار دادی..
و با لحن خیلی شیطونی گفتی
=میگم..ددی جونم..؟
به رونش فشار اوردی که تعجب کرد و با چشمایی گرد شده نگاهت کرد
_با منی..؟
=جز تو کی ددیِ منه؟
با لقبی که بهش داده بودی باعث شد پوزخندی بزنه و بالش را کنار بزاره و تورو به سمت خودش بکشه..روی پاهاش نشستی و سنگینیتو روی بدنش ازاد کردی..
_انگار بیبی دلش یکم شیطونی میخواد؟
پوزخندی زدی
=نه!
۲۰.۹k
۰۹ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.