𝚙𝚊𝚛𝚝⁵¹
عشق یا نیاز( 𝐋𝐨𝐯𝐞 𝐨𝐫 𝐧𝐞𝐞𝐝)𝚙𝚊𝚛𝚝 ⁵¹
دو سال گذشته و من همش تمرین میکردم اصلا تعطیلات نداشتم و همه ی تلاشمو کردم و الان هم با سو مین ، دو سوگ ، سوزی و چانگ ( همون چهارتا کارآموز که با هه جی میشن پنج تا رو میگه ) برای امتحان آیدلی منتظر داور ها بودیم این دوسال رو هممون تلاش کردیم که همچیمون هماهنگ باشه . داور ها اومدن فرق داشتن معلوم بود این ها داور های مخصوصا. رفتیم داخل و تمرین هایی که دوسال انجام دادیم رو اجرا کردیم بعد از چن دقیقه بهمون گفتن منتظر باشیم تا داور ها تصمیم بگیرن .سوزی: من خیلی میترسم + دلهره با خودت نده باشه بیاید آروم باشیم خوب پیش میره ما تمام این دوسال بدون استراحت تمرین کردیم و مقاومت کردیم حتما نتیجه ی خوبی میگیریم. بعد یک ساعت داور ها مثل اینکه تصمیمشون رو گرفتن رفتیم داخل و بهمون گفتن ما به عنوان یکگروه آیدل کیپاپ قبول شدیم و باید تمام تلاشمون رو برای نشون دادن خودمون بکنیم . هممون خوشحال بودیم نتیجه خوبی گرفتیم بعد این دوسال اصلا باورم نمیشد ...... رفتم خونه کم کوک رو می دیدم چون خیلی تمرینمیکردم و بیشتر شبا میرفتیم تو خونه ی چونگ میخوابیدیم کمهمو میدیدیم هنوز زوده بیاد تا اون موقع خوابیدم که تشنمه شد رفتمپایین کوک هنوز نیومده بود نشستم رو مبل تو فکر بودم که صدای در باعث شد از فکر بیام بیرون + کوک _ هه جی وایی نگاش کن چقدر لاغر شدی واییی دلم آروم گرفت که دیدمت چقدر دلم برات تنگ شده بود + منمکوک خیلی زیاد یه خبر خوب برات دارم _ چیه . دستم رو بردم پشت کمرم و پام رو یواش یواش تکون میدادم و گفتم + اوممممم کار من شبیه شغل تو هس _ چییییی آیدل شدی وایییی قربونت برممننن خوشحالم به آرزوت رسیدی + کوک ازت ممنونم اگر تو بهم انرژی نمیدای اونموقع شاید ازش دست میکشیدم خیلی ازت ممنونم _ دوست دارم و به آرزو هات احترام میزارم ......
ادامه پارت بعدی پست بعدی
دو سال گذشته و من همش تمرین میکردم اصلا تعطیلات نداشتم و همه ی تلاشمو کردم و الان هم با سو مین ، دو سوگ ، سوزی و چانگ ( همون چهارتا کارآموز که با هه جی میشن پنج تا رو میگه ) برای امتحان آیدلی منتظر داور ها بودیم این دوسال رو هممون تلاش کردیم که همچیمون هماهنگ باشه . داور ها اومدن فرق داشتن معلوم بود این ها داور های مخصوصا. رفتیم داخل و تمرین هایی که دوسال انجام دادیم رو اجرا کردیم بعد از چن دقیقه بهمون گفتن منتظر باشیم تا داور ها تصمیم بگیرن .سوزی: من خیلی میترسم + دلهره با خودت نده باشه بیاید آروم باشیم خوب پیش میره ما تمام این دوسال بدون استراحت تمرین کردیم و مقاومت کردیم حتما نتیجه ی خوبی میگیریم. بعد یک ساعت داور ها مثل اینکه تصمیمشون رو گرفتن رفتیم داخل و بهمون گفتن ما به عنوان یکگروه آیدل کیپاپ قبول شدیم و باید تمام تلاشمون رو برای نشون دادن خودمون بکنیم . هممون خوشحال بودیم نتیجه خوبی گرفتیم بعد این دوسال اصلا باورم نمیشد ...... رفتم خونه کم کوک رو می دیدم چون خیلی تمرینمیکردم و بیشتر شبا میرفتیم تو خونه ی چونگ میخوابیدیم کمهمو میدیدیم هنوز زوده بیاد تا اون موقع خوابیدم که تشنمه شد رفتمپایین کوک هنوز نیومده بود نشستم رو مبل تو فکر بودم که صدای در باعث شد از فکر بیام بیرون + کوک _ هه جی وایی نگاش کن چقدر لاغر شدی واییی دلم آروم گرفت که دیدمت چقدر دلم برات تنگ شده بود + منمکوک خیلی زیاد یه خبر خوب برات دارم _ چیه . دستم رو بردم پشت کمرم و پام رو یواش یواش تکون میدادم و گفتم + اوممممم کار من شبیه شغل تو هس _ چییییی آیدل شدی وایییی قربونت برممننن خوشحالم به آرزوت رسیدی + کوک ازت ممنونم اگر تو بهم انرژی نمیدای اونموقع شاید ازش دست میکشیدم خیلی ازت ممنونم _ دوست دارم و به آرزو هات احترام میزارم ......
ادامه پارت بعدی پست بعدی
۳۰.۶k
۱۳ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.