فیک جیهوپ
فیک جیهوپ
پارت ۳۵
_____________________________
ات بدون لباس رو مبل بود و فق یه ملافه سفید روش بود رفتم نزدیک تر گردنش کبود بود.
چ..چرا اینجوریه ات . چشمم خورد به کاغذی که رو میز بود.
سلام داداش گلم
خوبی؟ فک نکنم با این وضع ات خوب باشی نه؟!
حالا مهم نیس ولی حق میدادم بت که بیخیال ات نشی
جسمش خیلی خوبه....حالا بگذریم مرسی ازت بابت یه شب عالی
خدافظ....
آهان بزار بگم من همونیم که نابودتت کرد
"جونگ سوک"
باورم نمیشد ات یه همچین کاری کرده باشه.
مگه میشه ات ایی که ....نه غیر ممکنه
&ارباب این ممکن نیس مگه نه...
کاغذ و پرت کردم طرف مکس و از عمارت اومدم بیرون . رفتم سمت ماشین . سوارش شدم و پامو تا ته گذاشتم رو گاز. برام مهم نبود کجا میرم بی هدف داشتم رانندگی میکردم.
"ات"
چشامو با سر و صدای بالا سرم باز کردم.
<چرا باید جای همچنین ادمی تو این عمارت باشه هان
■خفه شو ات اینکارو نکرده
من چیکار نکردم...چی شده.
خودمو یکم بیشتر کشیدم بالا جی هیون وقتی چشای باز منو دید گفت
< به به خیانتکار اعظم
چی میگه این
♤چی میگی
برگشتم سمت خاتون و گفتم
♤اتفاقی افتاده
■باید بری آرزو کنی که نیافتاده باشه ات باید آرزو کنی
♤یکی میشه به من توضیح بده بگه چیشده؟
یهو در با ضرب باز شد و هوپی تو چارچوب در پیدا شد بلند گفت
+من میگم
بلند تر از قبل داد زد
+همه بیرون
<عزیزم من میمونم
+گفتم همه بیرون یعنی همه گمشو
با این حرفش همه از اتاق رفتن بیرون . هوپی اومد سمت من.
+چی برات کم گذاشتم یه همچین کاری کردی هاااااا
چرا خیانت کردی هان چرا
من کی خیانت کردم بهش چرا اینجوری میکنه
♤هوپی من خیانت نکردم چی میگی
دستمو کشید و از رو تخت انداختم پایین.
از جام بزور بلند شدمو گفتم
♤چرا اینجوری میکنی
+هه ببخشید که با محبت نیستم ببخشید که خیانت کردی باید نوازشت کنم.
♤خوبیییی آخه چرا...
نذاشت حرفمو ادامه بدم زد تو گوشم.
کشیدتم بردم سمت ایینه
+پس این کبودیا چیه رو گردنت هان
بگو
دیدم راست میگه گردنم کبوده ولی کی اینجوری شده چرا اینجوری شده
♤م..من نمی..دونم
یه کاغذ از جیبش درآورد و انداخت طرفم و گفت
+بخون
شروع کردم به خوندن با هرکلمه تو کاغذ چشام درشت تر میشد یعنی چی
جونگ سوک چرا اینارو نوشته کی به من دست زده که من یادم نیست
♤دروغه باور کن دروغه
+دروغ تو بودی که من بهت باور داشتم.
زانوهام شل شد افتادم وسط اتاق از اتاق رفت بیرون.
چرا اینجوری شد من که میخواستم بهش بگم ...
#فیک
#جیهوپ
#خیانت
#غمگین
#بی_تی_اس
#نامجون
پارت ۳۵
_____________________________
ات بدون لباس رو مبل بود و فق یه ملافه سفید روش بود رفتم نزدیک تر گردنش کبود بود.
چ..چرا اینجوریه ات . چشمم خورد به کاغذی که رو میز بود.
سلام داداش گلم
خوبی؟ فک نکنم با این وضع ات خوب باشی نه؟!
حالا مهم نیس ولی حق میدادم بت که بیخیال ات نشی
جسمش خیلی خوبه....حالا بگذریم مرسی ازت بابت یه شب عالی
خدافظ....
آهان بزار بگم من همونیم که نابودتت کرد
"جونگ سوک"
باورم نمیشد ات یه همچین کاری کرده باشه.
مگه میشه ات ایی که ....نه غیر ممکنه
&ارباب این ممکن نیس مگه نه...
کاغذ و پرت کردم طرف مکس و از عمارت اومدم بیرون . رفتم سمت ماشین . سوارش شدم و پامو تا ته گذاشتم رو گاز. برام مهم نبود کجا میرم بی هدف داشتم رانندگی میکردم.
"ات"
چشامو با سر و صدای بالا سرم باز کردم.
<چرا باید جای همچنین ادمی تو این عمارت باشه هان
■خفه شو ات اینکارو نکرده
من چیکار نکردم...چی شده.
خودمو یکم بیشتر کشیدم بالا جی هیون وقتی چشای باز منو دید گفت
< به به خیانتکار اعظم
چی میگه این
♤چی میگی
برگشتم سمت خاتون و گفتم
♤اتفاقی افتاده
■باید بری آرزو کنی که نیافتاده باشه ات باید آرزو کنی
♤یکی میشه به من توضیح بده بگه چیشده؟
یهو در با ضرب باز شد و هوپی تو چارچوب در پیدا شد بلند گفت
+من میگم
بلند تر از قبل داد زد
+همه بیرون
<عزیزم من میمونم
+گفتم همه بیرون یعنی همه گمشو
با این حرفش همه از اتاق رفتن بیرون . هوپی اومد سمت من.
+چی برات کم گذاشتم یه همچین کاری کردی هاااااا
چرا خیانت کردی هان چرا
من کی خیانت کردم بهش چرا اینجوری میکنه
♤هوپی من خیانت نکردم چی میگی
دستمو کشید و از رو تخت انداختم پایین.
از جام بزور بلند شدمو گفتم
♤چرا اینجوری میکنی
+هه ببخشید که با محبت نیستم ببخشید که خیانت کردی باید نوازشت کنم.
♤خوبیییی آخه چرا...
نذاشت حرفمو ادامه بدم زد تو گوشم.
کشیدتم بردم سمت ایینه
+پس این کبودیا چیه رو گردنت هان
بگو
دیدم راست میگه گردنم کبوده ولی کی اینجوری شده چرا اینجوری شده
♤م..من نمی..دونم
یه کاغذ از جیبش درآورد و انداخت طرفم و گفت
+بخون
شروع کردم به خوندن با هرکلمه تو کاغذ چشام درشت تر میشد یعنی چی
جونگ سوک چرا اینارو نوشته کی به من دست زده که من یادم نیست
♤دروغه باور کن دروغه
+دروغ تو بودی که من بهت باور داشتم.
زانوهام شل شد افتادم وسط اتاق از اتاق رفت بیرون.
چرا اینجوری شد من که میخواستم بهش بگم ...
#فیک
#جیهوپ
#خیانت
#غمگین
#بی_تی_اس
#نامجون
۶.۶k
۱۳ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.