عشق بی روح
عشق بی روح
(شب)
p۱۰
تو راه بودم
که یه قیافه اشنا دیدم
جونگوک: شماربدم پاره کنی؟ (^3^)
ا. ت: گوه نخور ԅ(¯ㅂ¯ԅ)
جونگوک:یکم بایدروی ادبت کار کنم
ا. ت: اوففففف
جونگوک: خیلخوب منو میرسونی
ا. ت: کجا؟
جونگوک: میخوام برم ***
ا. ت: سوارشو
جونگوک: تنکس بیبی
ا. ت: ببند در گازاژوو
جونگوک: بیبی ترسناک شدی
ا. ت:(ترسناک فیس)
جونکوک: خیلخوب برو
ا. ت: اینجاست؟
جونگوک: اره بیب
ا. ت:اینجا که پره دختره
جونگوک: چیه حسودیت شد
خب توهم بیا
ا. ت: یااا چه ربطی داره اصلا برو
جونگوک: نمیای پس
نانسی: جونکوکی سلام (بازو کوکو میگیره)
جونگوک: سلامم
ا. ت:(ترسناک به کوک نگاه میکنه)
جونگوک: ا. ت میای
ا. ت: اره
جونگوک: چه بهتر
نویسنده:@army5896
(شب)
p۱۰
تو راه بودم
که یه قیافه اشنا دیدم
جونگوک: شماربدم پاره کنی؟ (^3^)
ا. ت: گوه نخور ԅ(¯ㅂ¯ԅ)
جونگوک:یکم بایدروی ادبت کار کنم
ا. ت: اوففففف
جونگوک: خیلخوب منو میرسونی
ا. ت: کجا؟
جونگوک: میخوام برم ***
ا. ت: سوارشو
جونگوک: تنکس بیبی
ا. ت: ببند در گازاژوو
جونگوک: بیبی ترسناک شدی
ا. ت:(ترسناک فیس)
جونکوک: خیلخوب برو
ا. ت: اینجاست؟
جونگوک: اره بیب
ا. ت:اینجا که پره دختره
جونگوک: چیه حسودیت شد
خب توهم بیا
ا. ت: یااا چه ربطی داره اصلا برو
جونگوک: نمیای پس
نانسی: جونکوکی سلام (بازو کوکو میگیره)
جونگوک: سلامم
ا. ت:(ترسناک به کوک نگاه میکنه)
جونگوک: ا. ت میای
ا. ت: اره
جونگوک: چه بهتر
نویسنده:@army5896
۲۴.۸k
۰۹ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.