ₚ₁₅
ا/ت ویو:
دستامو دور چاقو سفت کردم رفتم سمت در که یکی از پشت بغلم کرد خواستم جیغ بزنم ولی با بوی تنش فهمیدم تهیونگه چاقو از دستم افتاد برگشتم سمتش حسابی مست بود با حالت مست گفت:
ا/ت دلم برات تنگ شده بود چون من چون من
ا/ت: چون تو؟
تهیونگ: دوستت دارم
آروم لباشو رو لبام گذاشت اشک از چشمام جاری شد و فقط همراهی کردم تو دلم گفتم منم همینطور با دستام موها و صورتشو نوازش کردم که منو محکم تو بغلش فشرد کاش زمان متوقف میشد
پرش به فردا صبح*
ا/ت ویو:
از خواب بیدار شدم پیشونیه تهیونگو بوسیدم موهاشو نوازش کردم گردنشو بو کردم و براش نامه نوشتم تو گوشش آروم زمزمه کردم ببخشید که ترکت میکنم ولی بدون من عاشقت بودم
تهیونگ ویو:
پاشدم سرم خیلی درد میکرد و هیچی یادم نمی امد من چرا اینجام کی برگشتم دیدم کنار تخت یک نامست بازش کردم
ادامه پارت:
رفتم پیش یجی
ا/ت: باید برگردی پیش مامان بابا
یجی: ولی من آمادگی...
ا/ت: دیگه بسه این حرفا اونا دارن عذاب میکشن یه روزم یه روزه منم دیگه کشش ندارم دارم میرم
یجی: ا/ت خوبی؟
ا/ت: به تو ربطی نداره ادای خواهرا رو در نیار
یجی: مطمعینی خودتی؟
ا/ت: این آدرسه مامان باباس خواستی برو نخواستی هم دیگه برام مهم نیست
بدون گفتن چیزی رفتم طبقه بالا نامه استعفا و برگه طلاق رو روی میز آقای کیم گذاشتم رفتم سمت ماشینم دیگه میخواستم برای خودم زندگی کنم
تهیونگ ویو:
نامه رو باز کردم
نامه:
کیم تهیونگ نمیدونم غلط یا درست دوستت دارم اما باید برم باید برای خودم زندگی درست کنم امیدوارم از من متنفر نشی منو فراموش کن و برای خودت زندگی کن ببخشد منم زخمی رو قلب شدم
دستامو دور چاقو سفت کردم رفتم سمت در که یکی از پشت بغلم کرد خواستم جیغ بزنم ولی با بوی تنش فهمیدم تهیونگه چاقو از دستم افتاد برگشتم سمتش حسابی مست بود با حالت مست گفت:
ا/ت دلم برات تنگ شده بود چون من چون من
ا/ت: چون تو؟
تهیونگ: دوستت دارم
آروم لباشو رو لبام گذاشت اشک از چشمام جاری شد و فقط همراهی کردم تو دلم گفتم منم همینطور با دستام موها و صورتشو نوازش کردم که منو محکم تو بغلش فشرد کاش زمان متوقف میشد
پرش به فردا صبح*
ا/ت ویو:
از خواب بیدار شدم پیشونیه تهیونگو بوسیدم موهاشو نوازش کردم گردنشو بو کردم و براش نامه نوشتم تو گوشش آروم زمزمه کردم ببخشید که ترکت میکنم ولی بدون من عاشقت بودم
تهیونگ ویو:
پاشدم سرم خیلی درد میکرد و هیچی یادم نمی امد من چرا اینجام کی برگشتم دیدم کنار تخت یک نامست بازش کردم
ادامه پارت:
رفتم پیش یجی
ا/ت: باید برگردی پیش مامان بابا
یجی: ولی من آمادگی...
ا/ت: دیگه بسه این حرفا اونا دارن عذاب میکشن یه روزم یه روزه منم دیگه کشش ندارم دارم میرم
یجی: ا/ت خوبی؟
ا/ت: به تو ربطی نداره ادای خواهرا رو در نیار
یجی: مطمعینی خودتی؟
ا/ت: این آدرسه مامان باباس خواستی برو نخواستی هم دیگه برام مهم نیست
بدون گفتن چیزی رفتم طبقه بالا نامه استعفا و برگه طلاق رو روی میز آقای کیم گذاشتم رفتم سمت ماشینم دیگه میخواستم برای خودم زندگی کنم
تهیونگ ویو:
نامه رو باز کردم
نامه:
کیم تهیونگ نمیدونم غلط یا درست دوستت دارم اما باید برم باید برای خودم زندگی درست کنم امیدوارم از من متنفر نشی منو فراموش کن و برای خودت زندگی کن ببخشد منم زخمی رو قلب شدم
۱۳.۱k
۰۱ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.