p11

p11
اماده شد و به سمت کلاس حرکت کرد. لباسش؟؟. سر تا پا مشکی. خدا رو شکر فعلا کس خاصی نمی دونست دختر اسنیپه پس هر جوری که میخواست ثستونست لباس بپوشه
وارد اولین کلاس امروز شد........ معجون سازی. نام استاد؟؟؟. سوروس اسنیپ. بدتر یا بهتر از این میشد؟؟. رفت کنار هرمیون نشست
سوروس وارد شد
درس امروز در مورد معجون فلاکته
کسی چیزی ازش میدونه؟؟
دو دست بالا رفت. چی شد؟؟ همه تعجب کردن یعنی چی
همیشه فقط دست هرمیون بالا رفت
اما دست دیگه؟؟ اووو لی لا؟؟
رون خطاب به هری: گل بود به سبزه نیز اراسته شد
هری: باز شروع کردی. بد نیست که. هرمیون هم تنها نیست دیگه قبلا فقط به هرمیوت تیکه مینداختن الان یکی دیگه هم هست
دریکو که داشت به حرف اون دو تا گوش میکرد وارد بحثشون شد
دریکو: ولی مسئله اینجاست که اون از خیلی ها تو این کلاس بهتره و باهوش تره حتی گروهش هم متفاوت از همه است منتظر حسادت گرینجر باشید 😈😏
رون: حرف دهنتو
هری حرفش رو قطع کرد: از حق نگذریم راست میگه رون. امروز قراره کلی غر بشنویم
بقیه ی حرفشودم گوش رون گفت: اون خیلی خوشگله
رون: هرییییییی. نکنه عاشق شدی؟؟
هری: من؟؟. این دختره عمرا. الان لونا هم خوشگله ولی ایا من عاشقش شدم؟؟. هرماینی هم همینطور ولی اون رفیقمونه. فکر اینکه ما دو تا رو شیپ کنی از سرد بیرون کن
رون: خیلی خوب باشه
اسنیپ (با داد): اونجا چه خبرهههه؟؟