دنیای شیاطین ۷
اوم خب زود اومدم دیگه اععه
اون مین هوان بود دشمن چندین و چندساله ی اعضا و ا.ت البته این دشمنی از جایی شروع شد که بابای مین هوان و اعضا باعن دعواشون گرفت میشه گف این دشمنی خیلی کینه ی بزرگی از قدیمه
مین هوان صاحب قلمرو عروسک های قاتل بود[چیه انتظار داشتی بگم باربی 😂]
درواقعه اصل اون قلمرو برای ا.ت بود ولی همه فکر میکردن مین هوان و ا.ت دستشون توی یه کاسس ولی اونا باهم دشمن بودن و مین هوان اون قلمرو رو بزور مال خودش کرد واقعیتش این بود که مین هوان خیلی قوی تر از اعضا بود یعنی میشه گفت هر هفتا از اعضا بزور زورشون به مین هوان میرسید حالا ما اینجا هوانو[مین فامیلیشه]داشتیم که با عروسکاش حمله کرده بودن ا.ت روحش از اینم خبر نداشت حتیییی اما یچیز عجیب ترم بود اعضا که نه همه فکر میکردن ا.ت مین هوانو کشته چون وقتی ا.ته تازه ملکه شده بود مین هوان اونو میدزده و چند وقت بعد خبر میاد یکی از اونها مرده همه میگن ا.ت مین هوانو کشته ولی اینطوری نبود فقد ا.ت زد هوان و عقیم کرد
کوک. ت تو زن...... زنده اییی
هوان. چطوری کوکی هوم در چه حالیی هوم بعد مرگ دوس دخترت حال خوبی نداشتی ها ها هااا[خنده ی شیطانی😂]اما فکر کردی ات کشتش؟خب اشتباه میکردی دوست داری واقعیتو بفهمی؟
کوک و جیمین. خفه شووووووووو
هوان. پس دوست داری میدونی اونو دزدیدم بهش تجاوز کردم چندین بارم از بادیگاردام حامله شد آخرش چی شو بنظرت هوم؟وقتی بچش داشت به دنیا میومد انداختمش توی کوره ی جهنم روحای خبیث این جارو میبینی اون دختر رو ببین اون عشق سابقه
کوک. خفه شو مرتیکه ی پفیوزززز فقط خفه شووو
هوان. خب خب آقای هوسوک شما چطوری هومم میبینم تو فکری آهان حتما به این فکر میکنی که ابجی کوچولوت زندس یا نه واقعا من به شخصه دلم براش سوخت میدونی وقتایی که شکنجش میکردم حتی دیگه صداشم درنمیومد ماشالله انقدر کتکش زده بودین براش عادی شده بود کم کم باهاش مهربون شدم همه چیو توضیح داد بهم گف شماها باهاش چیکار کردین اما اینم گف تو کتکش نمیزدی و فقط باهاش سرد رفتار میکردی ولی هرکی ندونه من که میدونم تو دوستش داشتی هرچی بود خواهرت بود خدابیامرز خیلیم قوی بود ولی آخرش مرد[اهت رسیدیم اینجا مین هوان نمیدونه ا.ت زندست اینو تو پارتای بعد میفهمین چرا]
همه.چیییی
هوان. چیه الان که مرده براتون مهم شده
یونگی. هواننننن [عربده]خفه شووووو وقتی از چیزی خبر نداری گوه نخور
هوان. جانم چیزی گفتی؟ها ها من بهتر از شماها ا.ت رو شناختم چون شما حتی به خودتون زحمت نمیدادین باهاش درحد یه دقیقه حرف بزنین
]یه توضیح دیگه الان همه جا ساکته ا.ت همه ی روحارو متوقف کرده الان فقط دارن جر و بحث میکنن[
جیهوپ. بس کن[اشکی از چشمش پایین ریخت]
هوان. اوو جیهوپا ......
بقیشو نوشتم
اون مین هوان بود دشمن چندین و چندساله ی اعضا و ا.ت البته این دشمنی از جایی شروع شد که بابای مین هوان و اعضا باعن دعواشون گرفت میشه گف این دشمنی خیلی کینه ی بزرگی از قدیمه
مین هوان صاحب قلمرو عروسک های قاتل بود[چیه انتظار داشتی بگم باربی 😂]
درواقعه اصل اون قلمرو برای ا.ت بود ولی همه فکر میکردن مین هوان و ا.ت دستشون توی یه کاسس ولی اونا باهم دشمن بودن و مین هوان اون قلمرو رو بزور مال خودش کرد واقعیتش این بود که مین هوان خیلی قوی تر از اعضا بود یعنی میشه گفت هر هفتا از اعضا بزور زورشون به مین هوان میرسید حالا ما اینجا هوانو[مین فامیلیشه]داشتیم که با عروسکاش حمله کرده بودن ا.ت روحش از اینم خبر نداشت حتیییی اما یچیز عجیب ترم بود اعضا که نه همه فکر میکردن ا.ت مین هوانو کشته چون وقتی ا.ته تازه ملکه شده بود مین هوان اونو میدزده و چند وقت بعد خبر میاد یکی از اونها مرده همه میگن ا.ت مین هوانو کشته ولی اینطوری نبود فقد ا.ت زد هوان و عقیم کرد
کوک. ت تو زن...... زنده اییی
هوان. چطوری کوکی هوم در چه حالیی هوم بعد مرگ دوس دخترت حال خوبی نداشتی ها ها هااا[خنده ی شیطانی😂]اما فکر کردی ات کشتش؟خب اشتباه میکردی دوست داری واقعیتو بفهمی؟
کوک و جیمین. خفه شووووووووو
هوان. پس دوست داری میدونی اونو دزدیدم بهش تجاوز کردم چندین بارم از بادیگاردام حامله شد آخرش چی شو بنظرت هوم؟وقتی بچش داشت به دنیا میومد انداختمش توی کوره ی جهنم روحای خبیث این جارو میبینی اون دختر رو ببین اون عشق سابقه
کوک. خفه شو مرتیکه ی پفیوزززز فقط خفه شووو
هوان. خب خب آقای هوسوک شما چطوری هومم میبینم تو فکری آهان حتما به این فکر میکنی که ابجی کوچولوت زندس یا نه واقعا من به شخصه دلم براش سوخت میدونی وقتایی که شکنجش میکردم حتی دیگه صداشم درنمیومد ماشالله انقدر کتکش زده بودین براش عادی شده بود کم کم باهاش مهربون شدم همه چیو توضیح داد بهم گف شماها باهاش چیکار کردین اما اینم گف تو کتکش نمیزدی و فقط باهاش سرد رفتار میکردی ولی هرکی ندونه من که میدونم تو دوستش داشتی هرچی بود خواهرت بود خدابیامرز خیلیم قوی بود ولی آخرش مرد[اهت رسیدیم اینجا مین هوان نمیدونه ا.ت زندست اینو تو پارتای بعد میفهمین چرا]
همه.چیییی
هوان. چیه الان که مرده براتون مهم شده
یونگی. هواننننن [عربده]خفه شووووو وقتی از چیزی خبر نداری گوه نخور
هوان. جانم چیزی گفتی؟ها ها من بهتر از شماها ا.ت رو شناختم چون شما حتی به خودتون زحمت نمیدادین باهاش درحد یه دقیقه حرف بزنین
]یه توضیح دیگه الان همه جا ساکته ا.ت همه ی روحارو متوقف کرده الان فقط دارن جر و بحث میکنن[
جیهوپ. بس کن[اشکی از چشمش پایین ریخت]
هوان. اوو جیهوپا ......
بقیشو نوشتم
۵.۴k
۰۷ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.