Black Cigarette p20
جیمین به سمت ورونیکا رفت و عکس را از دستش گرفت.
"یعنی چی؟ چجوری؟"Jimin
"مامانمون...!"Veronica
"تو چی داری میگی؟"Jimin
" مادرت.. یه شب که پدرم به بار اومده بود،مادرت رو میبینه و ازش خوشش میاد. اون، اون شب مست بود و به مادرت تجاوز میکنه. مادرت متوجه میشه. میخواست بچه رو سقط کنه اما سونگ لی نمیزاره و بچه رو به عهده میگیره و مادرت رو زندانی میکنه. مدت ها از فرار مادرت میگذره و بابام ازدواج میکنه... مادر توام همینطور.
توام به دنیا میای و بابام هم پدرت رو پیدا میکنه و هم سعی میکنه بهش نزدیک بشه. با هم رفیق و همکار شدن... آخرش زهر بابام ریخته شد و خانوادتو از بین برد."Veronica
" این همه سال؟پس قضیه انتقام بوده."Jimin
" درسته. بابام یه روانی سادیسمیه!"Veronica
جیمین نمیفهمید. اون الان صاحب یک خواهر بود. گیج بود، زمان برایش معنایی نداشت. در حال فکر کردن بود که...
"الان خوشحالم جیمین شی، میدونی چرا؟"Veronica
"چرا؟"Jimin
" من خیلی موندنی نیستم. همه این اتفاقا قرار سر من خالی بشه.
من یه طعمه بودم. به زودی پلیس پیدام میکنه و...خوشحالم همه ی حرفام رو بهت زدم، دیگه احساس عذاب وجدان نمیکنم."Veronica
" نه. تو میتونی اعتراف بکنی که کار تو نبود. تو مقصر اصلی این داستانها نیستی."Jimin
"یعنی چی؟ چجوری؟"Jimin
"مامانمون...!"Veronica
"تو چی داری میگی؟"Jimin
" مادرت.. یه شب که پدرم به بار اومده بود،مادرت رو میبینه و ازش خوشش میاد. اون، اون شب مست بود و به مادرت تجاوز میکنه. مادرت متوجه میشه. میخواست بچه رو سقط کنه اما سونگ لی نمیزاره و بچه رو به عهده میگیره و مادرت رو زندانی میکنه. مدت ها از فرار مادرت میگذره و بابام ازدواج میکنه... مادر توام همینطور.
توام به دنیا میای و بابام هم پدرت رو پیدا میکنه و هم سعی میکنه بهش نزدیک بشه. با هم رفیق و همکار شدن... آخرش زهر بابام ریخته شد و خانوادتو از بین برد."Veronica
" این همه سال؟پس قضیه انتقام بوده."Jimin
" درسته. بابام یه روانی سادیسمیه!"Veronica
جیمین نمیفهمید. اون الان صاحب یک خواهر بود. گیج بود، زمان برایش معنایی نداشت. در حال فکر کردن بود که...
"الان خوشحالم جیمین شی، میدونی چرا؟"Veronica
"چرا؟"Jimin
" من خیلی موندنی نیستم. همه این اتفاقا قرار سر من خالی بشه.
من یه طعمه بودم. به زودی پلیس پیدام میکنه و...خوشحالم همه ی حرفام رو بهت زدم، دیگه احساس عذاب وجدان نمیکنم."Veronica
" نه. تو میتونی اعتراف بکنی که کار تو نبود. تو مقصر اصلی این داستانها نیستی."Jimin
۹.۲k
۱۲ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.