عشق فراموش شدهp9
هانا ویو
چان و یونا عاشق هم دیگن ولی به هیچکی نمیگن حتی بهم اعتراف هم نمیکنن ولی نمو دونن که منو هیونجین خیلی وقته فهمیدیم رفتیم هرکی سوار ماشین خودش شد یونا ماشینشو نیاورده بود بامن اومد رفتیم بعد چنددقیقه رسیدیم به یه رستوران که کوک گف تازه باز شده بعد ازماشین پیاده شدیم کوک یه میز رزرو کرده بود وارد رستوران شدیم پسرا رفتن نشستن دیدم چند نفر داشتن نگام میکردن تازه فهمیدم چه گوهی خوردم ماسک نزده بودم. یه دختروپسر سریع اومدن سمتم
پسره: تو واقعا جئون هانایی؟
هانا: ارع خودمم
دختره: واییی ازنزدیک جذابتری میشه عکس بگیریم بعد بااونا عکس گرفتم که چند نفر دیگه ریختن سرم بااونا هم عکس گرفتم نیم ساعت طول کشید بعد رفتن منم رفتم پیش کوک خالی بود نشستم چان: خواهر گلم ببینم تو سلبریتی چیزی هستی مانمیدونیم؟
هانا: متاسفم برات اینم نمیدونی
کوک:: هانا جون من راس میگی
یونا: نه بابا شوخی میکنه هانا یکی از بهترین تیک تاکرهای جهانه (بعد گوشیشو دراوردچنتا از کلیپ های دنس و تیکتاکم رو نشنشون داد)
جیمین: پس نگو همون پسر بشدت جذابه که ازش خوشم میومد دوست خودمه
هوپی: خداا دختر حرف نداری
کوک: وای چقد خوب میرقصی
هانا: انقد حرف زدین ازگشنگی مردم
شوگا: راس میگه منم گشنمه
کوک: چی سفارش بدیم؟
هانا: من میخوام مرغ سوخاری سفارش بدم باکورن داغ
کوک: منم همینطور
بعد غذاسفارش دادیم برامون اوردن یونا مثل همیشه یه غذای رژیمی سفارش داد
هانا: اییی خدا نمیمیری انقد عین گاو علف میخوری(بچه ظروع کردن به خندیدن) یونا: عشقم به فکر اندامم
هانا: شتتت
بعدغذا هرکی رف خونه ی خودش چان گف: هانا دلم برات تنگ شده میخوام بیام پیشت
هانا: بیاعشقم
بعد باچان رفتیم خونم رمز درو زدم رفتیم داخل
چان: وای خدا چقد خونت خوشگله
هانا: عین خودم خوشگله من میرم لباسامو عوض کنم رفتم لباسامو عوض کردم خواستم بیام پایین که صدای چان اومد
چان: هاناااااامن لباس ندارم
هانا: بیا ازلباسا من بپوش
چان: باشع اومدم
هانا: بیا یه لباس بپوش و بیا عین ادم بشین
چان: مرسی عشقم(هانا روبوس میکنه بعد بغلش میکنه)
چان: ببینم تومگه چقدتهیونگو بغل کردی که میگه هنوز همون بورو میدی؟ ولی واقعا خیلی دلم برا بغل کردنت بوس کردنت تنگ شده بود(بعد گریش گرف)
هانا: عشقم گریه نکن منم دلم برات تنگ شده بود بیا بغلم(بعد دوباره همو بغل کردن) هانا اشکای چان رو پاک کرد گف
هانا: عظقم گریه نکن دیگه باشا دیگه جایی نمیرم همین جا پیش همیم باشع
چان: هق باشع
بعد هانا رف بیرون تاچان لباس بپوشه
هانا: رفتم نشستم داشتم باگوشیم ور میرفتم که یکدفعه صدای
اسلاید1ماشین هانا
اسلاید 2ماشین کوک
اسلاید 3ماشین چان
اسلاید 4ماشین هیونجین
اسلاید 5ماشین جیمین
اسلاید 6ماشین تهیونگ
اسلاید 7ماشین هوپی
اسلاید 8ماشین شوگا
اسلاید 9ماشین نامجون
اسلاید 10ماشین جین
چان و یونا عاشق هم دیگن ولی به هیچکی نمیگن حتی بهم اعتراف هم نمیکنن ولی نمو دونن که منو هیونجین خیلی وقته فهمیدیم رفتیم هرکی سوار ماشین خودش شد یونا ماشینشو نیاورده بود بامن اومد رفتیم بعد چنددقیقه رسیدیم به یه رستوران که کوک گف تازه باز شده بعد ازماشین پیاده شدیم کوک یه میز رزرو کرده بود وارد رستوران شدیم پسرا رفتن نشستن دیدم چند نفر داشتن نگام میکردن تازه فهمیدم چه گوهی خوردم ماسک نزده بودم. یه دختروپسر سریع اومدن سمتم
پسره: تو واقعا جئون هانایی؟
هانا: ارع خودمم
دختره: واییی ازنزدیک جذابتری میشه عکس بگیریم بعد بااونا عکس گرفتم که چند نفر دیگه ریختن سرم بااونا هم عکس گرفتم نیم ساعت طول کشید بعد رفتن منم رفتم پیش کوک خالی بود نشستم چان: خواهر گلم ببینم تو سلبریتی چیزی هستی مانمیدونیم؟
هانا: متاسفم برات اینم نمیدونی
کوک:: هانا جون من راس میگی
یونا: نه بابا شوخی میکنه هانا یکی از بهترین تیک تاکرهای جهانه (بعد گوشیشو دراوردچنتا از کلیپ های دنس و تیکتاکم رو نشنشون داد)
جیمین: پس نگو همون پسر بشدت جذابه که ازش خوشم میومد دوست خودمه
هوپی: خداا دختر حرف نداری
کوک: وای چقد خوب میرقصی
هانا: انقد حرف زدین ازگشنگی مردم
شوگا: راس میگه منم گشنمه
کوک: چی سفارش بدیم؟
هانا: من میخوام مرغ سوخاری سفارش بدم باکورن داغ
کوک: منم همینطور
بعد غذاسفارش دادیم برامون اوردن یونا مثل همیشه یه غذای رژیمی سفارش داد
هانا: اییی خدا نمیمیری انقد عین گاو علف میخوری(بچه ظروع کردن به خندیدن) یونا: عشقم به فکر اندامم
هانا: شتتت
بعدغذا هرکی رف خونه ی خودش چان گف: هانا دلم برات تنگ شده میخوام بیام پیشت
هانا: بیاعشقم
بعد باچان رفتیم خونم رمز درو زدم رفتیم داخل
چان: وای خدا چقد خونت خوشگله
هانا: عین خودم خوشگله من میرم لباسامو عوض کنم رفتم لباسامو عوض کردم خواستم بیام پایین که صدای چان اومد
چان: هاناااااامن لباس ندارم
هانا: بیا ازلباسا من بپوش
چان: باشع اومدم
هانا: بیا یه لباس بپوش و بیا عین ادم بشین
چان: مرسی عشقم(هانا روبوس میکنه بعد بغلش میکنه)
چان: ببینم تومگه چقدتهیونگو بغل کردی که میگه هنوز همون بورو میدی؟ ولی واقعا خیلی دلم برا بغل کردنت بوس کردنت تنگ شده بود(بعد گریش گرف)
هانا: عشقم گریه نکن منم دلم برات تنگ شده بود بیا بغلم(بعد دوباره همو بغل کردن) هانا اشکای چان رو پاک کرد گف
هانا: عظقم گریه نکن دیگه باشا دیگه جایی نمیرم همین جا پیش همیم باشع
چان: هق باشع
بعد هانا رف بیرون تاچان لباس بپوشه
هانا: رفتم نشستم داشتم باگوشیم ور میرفتم که یکدفعه صدای
اسلاید1ماشین هانا
اسلاید 2ماشین کوک
اسلاید 3ماشین چان
اسلاید 4ماشین هیونجین
اسلاید 5ماشین جیمین
اسلاید 6ماشین تهیونگ
اسلاید 7ماشین هوپی
اسلاید 8ماشین شوگا
اسلاید 9ماشین نامجون
اسلاید 10ماشین جین
۲۴.۰k
۱۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.