ma baby girl part 5
درو باز کردم برم که یهووو با قیافه میا روبهرو شدم
سریع منو هول داد و رفت تو و گفت
@جیمین عزیزمممم
:چیه دوباره چی میخوای زرزر کنی
@این زنده کیه تو خونه من
:این آدم حرف بزن اون دوسدخترمه
@جیمین اما من زنت..
:اون دهن کثیفتو ببند از این به بعد هم میشی خدمتکار هر کاری لونا عشقم میگه انجام میدی
دیگه هم حق نداری به من بگی جیمین
فقط میگی آقای پارک
@اما جی..
:چی گفته بودم!؟
@چشم هق هق آقای هق پارک هق
:الآنم گمشو تو اتاقت
@چشم
_______________
_برای اینکه میا بیشتر حرسی سه خودمو چسبوندم به بازوی جیمین
_____
میا رفت اتاق
:خب بیبی نظرت چیه یکم شیطونی کنیم
_ن..نه نه م..من عادت ماهانم
:شانس آوردی که مهربونم ولی دفعه بعد راه فراری نیست
:خب میخوای این موقع شب تنها بری خونه بنظرم بهتره همینجا بمونی خطرناکه
_امممم باشه
خلاصه اینا رفتن کپه مرگشون رو گذاشتن منم میخوام الان همین کارو بکنم
سریع منو هول داد و رفت تو و گفت
@جیمین عزیزمممم
:چیه دوباره چی میخوای زرزر کنی
@این زنده کیه تو خونه من
:این آدم حرف بزن اون دوسدخترمه
@جیمین اما من زنت..
:اون دهن کثیفتو ببند از این به بعد هم میشی خدمتکار هر کاری لونا عشقم میگه انجام میدی
دیگه هم حق نداری به من بگی جیمین
فقط میگی آقای پارک
@اما جی..
:چی گفته بودم!؟
@چشم هق هق آقای هق پارک هق
:الآنم گمشو تو اتاقت
@چشم
_______________
_برای اینکه میا بیشتر حرسی سه خودمو چسبوندم به بازوی جیمین
_____
میا رفت اتاق
:خب بیبی نظرت چیه یکم شیطونی کنیم
_ن..نه نه م..من عادت ماهانم
:شانس آوردی که مهربونم ولی دفعه بعد راه فراری نیست
:خب میخوای این موقع شب تنها بری خونه بنظرم بهتره همینجا بمونی خطرناکه
_امممم باشه
خلاصه اینا رفتن کپه مرگشون رو گذاشتن منم میخوام الان همین کارو بکنم
۳.۰k
۰۷ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.