مافیا شوگاp4
_اونجا پرهههههههه وسایل شکنجه بود(برای شادی مرحوم ا.ت صلوات)
_اونجا سر بریده انگشت تیکه تیکه شده گوش کنده شده و یکی هم روده هاش زده بود بیرونه و یکی دیگه هم چشماش در اومده بود(جووووننننن مغزم تو قاتل بودن ماهره 😂😂😂)
+چیه ترسیدی هاااااااا
_شکر خوردم ببخشید
+دیگه دیره
_(شوندم سمت یکی از وسایل که پام یه چیزی رو لح یه چشم بود) جییییییییییییغغغغ
_(بستم روی صندلی و یه شلاق اورد تا میتونست زدم)خواهش میکنم بس کن
+نونو باید ادبت کنم کوچولو
_ادب شدم فقط بس کن
_(بعد یه دو دقیقه تمام کرد )
+اگر یک بار دیگه فقط یک بار دیگه فرار کنی بلایی سرت میارم که خودت خودتو بکشی فهمیدی
_ هق هق هق (درحال گریه)
+ فهمیدی(یه سیلی به ا.ت زد)
_بل (که دیگه ه رو نگفته بیهوش شد)
+اففففففففففف
( ۴ ساعت بعد)
_بهوش اومدم که داخل یه اتاق با تم سیاه و طوسی بودم همه جام درد میکرد
(علامت اجوما~)
_( دیدم که یه خانم نسبتا پیر اومد تو اتاق)
~ بیدار شدی دخترم
_شما؟
~ من اسمم هاری و اجوما صدام کن
_ اها اجوما لطفا بزار برم(گریه)
~هیشش گریه نکن عزیزم حالت بدتر میشه من کاری نمیتونم بکنم
_(درحال گریه)
~ پماد اوردم بزنم به زخمات
_ب...ب..باشه(همچنان در حال گریه 😐)
~ خب عزیزم تمام شد
_ممنون
نویسنده: چقدر این ا.ت عر میزنه من اگه پیش شوگا باشم بکشممم بازم خوشحالم بعد این عرصه میزنه ایششششششش خدا شانس بده
_که یهو.....
دیگه پارت ها شرطی میشه اگر شرط ها انجام نشه با عرض پوزش منم دیگه ادامه نمیدم چون واقعا دستم درد میگیره
پارت بعد به شرط
۱۷ لایک
۵ فالو
واقعا شرط هام کمه:)
❌اخطار❌
این داستان تخیلی.
_اونجا سر بریده انگشت تیکه تیکه شده گوش کنده شده و یکی هم روده هاش زده بود بیرونه و یکی دیگه هم چشماش در اومده بود(جووووننننن مغزم تو قاتل بودن ماهره 😂😂😂)
+چیه ترسیدی هاااااااا
_شکر خوردم ببخشید
+دیگه دیره
_(شوندم سمت یکی از وسایل که پام یه چیزی رو لح یه چشم بود) جییییییییییییغغغغ
_(بستم روی صندلی و یه شلاق اورد تا میتونست زدم)خواهش میکنم بس کن
+نونو باید ادبت کنم کوچولو
_ادب شدم فقط بس کن
_(بعد یه دو دقیقه تمام کرد )
+اگر یک بار دیگه فقط یک بار دیگه فرار کنی بلایی سرت میارم که خودت خودتو بکشی فهمیدی
_ هق هق هق (درحال گریه)
+ فهمیدی(یه سیلی به ا.ت زد)
_بل (که دیگه ه رو نگفته بیهوش شد)
+اففففففففففف
( ۴ ساعت بعد)
_بهوش اومدم که داخل یه اتاق با تم سیاه و طوسی بودم همه جام درد میکرد
(علامت اجوما~)
_( دیدم که یه خانم نسبتا پیر اومد تو اتاق)
~ بیدار شدی دخترم
_شما؟
~ من اسمم هاری و اجوما صدام کن
_ اها اجوما لطفا بزار برم(گریه)
~هیشش گریه نکن عزیزم حالت بدتر میشه من کاری نمیتونم بکنم
_(درحال گریه)
~ پماد اوردم بزنم به زخمات
_ب...ب..باشه(همچنان در حال گریه 😐)
~ خب عزیزم تمام شد
_ممنون
نویسنده: چقدر این ا.ت عر میزنه من اگه پیش شوگا باشم بکشممم بازم خوشحالم بعد این عرصه میزنه ایششششششش خدا شانس بده
_که یهو.....
دیگه پارت ها شرطی میشه اگر شرط ها انجام نشه با عرض پوزش منم دیگه ادامه نمیدم چون واقعا دستم درد میگیره
پارت بعد به شرط
۱۷ لایک
۵ فالو
واقعا شرط هام کمه:)
❌اخطار❌
این داستان تخیلی.
۲۲.۳k
۱۱ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۵۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.