part : 6
ویو سولا
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم WC کارای لازمو انجام دادم لباس فرم پوشیدم با جین و یونگی صبونه خورم رفتیم دانشگاه ...
من وسط جین و یونگی بودم و همه نگاها رو من بود و صدای پچ پچاشون عصبیم میکرد
رفتیم کلاس یهو همهمه شد رفتیم نشستیم با پسرا یه سلام گرم کردم
_ سلااااام به هممممگگگگی
پسرا : سلااااام
چون صدای همهمه ی این بچه ها سرمو درد آورده بود از یونگی خواستم بره برام قهوه بگیره و رفت به محض رفتن یونگی یه دختر چوس کلاس اومد گفت ( علامت دختره ○ اینه )
○ از یونگی من فاصله بگیر به نعفته باشه؟
_ اونوقت چرا ؟
○ چون یونگی مال منه شیرفهم شد
_ بیشین بینیم بابااا
تا اومد جوابمو بده یونگی اومد
÷ اینجاچخبره ؟
○ اووو ... اوپااا سلام هیچی داشتم باهاش حرف میزدم ... ولی ... اوپا چرا این دختره ی هرزه انقدر برات مهمه ؟
÷ رونا ... اولن من اوپای تو نیستم .. دومن درست صحبت کن باهاش ... سومن هرزه تویی که اینقدر خودتو به من میچسبونی ... حالا اگه فهمیدی از سر میز من و سولا پاشو گمشو
تا اومد جواب یونگی رو بده استاد اومد تو همه یه تعظیم کوتاهی کردیم و استاد شروع به درس دادن کرد و بله اولین زنگ ریاضیه 😑 چیپس تو این زندگی
ایتاد درس داد تموم شد و زنگ تفریح خورد رفتم تو کافی شاپ دانشگاه نشستم که بله اون شاعو یه عوضی پیداش شد
¿ به ... به ... لیدی اینجا چیکار میکنن؟
_ فوضولیش به تو نیومده
¿ عه ... لیدی تو که بی ادب نبودی
_ پس باید یجور دیگه جوابتو بدم درسته
ببین اینکه چطوری حرف میزنم .. اینجا چیکار میکنم به تو مربوط نیست و گوه خوریش به تو نیومده و اگه الان کرم کونت خوابید و فهمیدی گمشو و اکه نفهمیدی بازم گمو
اومد جوابمو بده که ....
بقیه برای پارت بعدی خرگوشا 🐇✨️🚶🏻♀️
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم رفتم WC کارای لازمو انجام دادم لباس فرم پوشیدم با جین و یونگی صبونه خورم رفتیم دانشگاه ...
من وسط جین و یونگی بودم و همه نگاها رو من بود و صدای پچ پچاشون عصبیم میکرد
رفتیم کلاس یهو همهمه شد رفتیم نشستیم با پسرا یه سلام گرم کردم
_ سلااااام به هممممگگگگی
پسرا : سلااااام
چون صدای همهمه ی این بچه ها سرمو درد آورده بود از یونگی خواستم بره برام قهوه بگیره و رفت به محض رفتن یونگی یه دختر چوس کلاس اومد گفت ( علامت دختره ○ اینه )
○ از یونگی من فاصله بگیر به نعفته باشه؟
_ اونوقت چرا ؟
○ چون یونگی مال منه شیرفهم شد
_ بیشین بینیم بابااا
تا اومد جوابمو بده یونگی اومد
÷ اینجاچخبره ؟
○ اووو ... اوپااا سلام هیچی داشتم باهاش حرف میزدم ... ولی ... اوپا چرا این دختره ی هرزه انقدر برات مهمه ؟
÷ رونا ... اولن من اوپای تو نیستم .. دومن درست صحبت کن باهاش ... سومن هرزه تویی که اینقدر خودتو به من میچسبونی ... حالا اگه فهمیدی از سر میز من و سولا پاشو گمشو
تا اومد جواب یونگی رو بده استاد اومد تو همه یه تعظیم کوتاهی کردیم و استاد شروع به درس دادن کرد و بله اولین زنگ ریاضیه 😑 چیپس تو این زندگی
ایتاد درس داد تموم شد و زنگ تفریح خورد رفتم تو کافی شاپ دانشگاه نشستم که بله اون شاعو یه عوضی پیداش شد
¿ به ... به ... لیدی اینجا چیکار میکنن؟
_ فوضولیش به تو نیومده
¿ عه ... لیدی تو که بی ادب نبودی
_ پس باید یجور دیگه جوابتو بدم درسته
ببین اینکه چطوری حرف میزنم .. اینجا چیکار میکنم به تو مربوط نیست و گوه خوریش به تو نیومده و اگه الان کرم کونت خوابید و فهمیدی گمشو و اکه نفهمیدی بازم گمو
اومد جوابمو بده که ....
بقیه برای پارت بعدی خرگوشا 🐇✨️🚶🏻♀️
۴.۱k
۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.