مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟖
توی راه بودیم که یهوو یادم افتاد با کوک خدافظی نکردم
_شت تهیونگ
÷چیشده
_یادم رفت با کوک خدافظی کنم
÷خب زنگ بزن بهش خدافظی کن
_اوک
رفتم تو لیست مخاطب هام چون کوک خیلی شبیه خرگوش ها بود بانی سیو کرده بودمش شماره شو گرفتم شروع کرد به بوق خوردن.....
ویو مکالمه کوک و ات
+الو
_الو سلام جونگکوک شی
+سلام ات شی
_ببخشید یادم رفت با هات خدافظی کنم
+اشکال نداره همین که یادت بود دوباره زنگ زدی خیلی خوشحال شدم
_خیلی مهربونی کوکا
+تو هم همین طور
_دوست دارم خدافظ
+م...نم خدافظ
پایان مکالمه شون
÷که دوسش داری دیگه
_فقط به عنوان یه دوست همین آنقدر بزرگش نکن
÷خیلی خوب باشه
÷دلم برا نایون تنگ شده
_اووو اینجا یه ببر کوچولو داریم که دلش برای نایون کوچولو تنگ شده
÷هوم
_راستی خیلی یهویی گفتی باهاش رل زدی ماجراش چی بود؟
÷خوب من از همون موقع که بچه بودم دوسش داشتم
_عاا بیشعور پس برا همین هر روز می یومد دنبالم تو مدرسه؟ پس بخاطر نایون بود
÷آره بعد از اینکه من از کره ای رفتم یه سال بعدش نایون هم بخاطر کارش اومد آمریکا که دیدمش بهش اعتراف کردم
_اووو پس چرا بهم نگفتی دادشی
÷خوب نپرسیدی
_انگار داداشم زن دادشمو خیلی دوس داره
÷آره معلومه که خیلی دوسش دارم
_تو آنقدر دوسش داری پس باهاش ازدواج کن
÷چی؟
_باهاش ازدواج کن مطمعن باش قبول میکنه
÷نمی دونم حالا بهش فکر می کنم
_ چی میشه منو عمه کنی یه کوچولو ناز که باهاش بازی کنم
÷آره الان هم می تونم این کارو کنم
_نه بزار بعد ازدواج
÷چشم
_تهیونگا
÷جانم
_رسیدیم
÷آره رسیدیم
وارد عمارت خانوادگی مون شدیم هنوز هم مثل قدیم ماس ماشین رو گذاشتیم تو حیاط با تهیونگ وارد عمارتی شدیم که دو ساله واردش نشدیم........
های لاوام امید وارم دوسش داشته باشین🌚🦋
𝐩𝐚𝐫𝐭 𝟏𝟖
توی راه بودیم که یهوو یادم افتاد با کوک خدافظی نکردم
_شت تهیونگ
÷چیشده
_یادم رفت با کوک خدافظی کنم
÷خب زنگ بزن بهش خدافظی کن
_اوک
رفتم تو لیست مخاطب هام چون کوک خیلی شبیه خرگوش ها بود بانی سیو کرده بودمش شماره شو گرفتم شروع کرد به بوق خوردن.....
ویو مکالمه کوک و ات
+الو
_الو سلام جونگکوک شی
+سلام ات شی
_ببخشید یادم رفت با هات خدافظی کنم
+اشکال نداره همین که یادت بود دوباره زنگ زدی خیلی خوشحال شدم
_خیلی مهربونی کوکا
+تو هم همین طور
_دوست دارم خدافظ
+م...نم خدافظ
پایان مکالمه شون
÷که دوسش داری دیگه
_فقط به عنوان یه دوست همین آنقدر بزرگش نکن
÷خیلی خوب باشه
÷دلم برا نایون تنگ شده
_اووو اینجا یه ببر کوچولو داریم که دلش برای نایون کوچولو تنگ شده
÷هوم
_راستی خیلی یهویی گفتی باهاش رل زدی ماجراش چی بود؟
÷خوب من از همون موقع که بچه بودم دوسش داشتم
_عاا بیشعور پس برا همین هر روز می یومد دنبالم تو مدرسه؟ پس بخاطر نایون بود
÷آره بعد از اینکه من از کره ای رفتم یه سال بعدش نایون هم بخاطر کارش اومد آمریکا که دیدمش بهش اعتراف کردم
_اووو پس چرا بهم نگفتی دادشی
÷خوب نپرسیدی
_انگار داداشم زن دادشمو خیلی دوس داره
÷آره معلومه که خیلی دوسش دارم
_تو آنقدر دوسش داری پس باهاش ازدواج کن
÷چی؟
_باهاش ازدواج کن مطمعن باش قبول میکنه
÷نمی دونم حالا بهش فکر می کنم
_ چی میشه منو عمه کنی یه کوچولو ناز که باهاش بازی کنم
÷آره الان هم می تونم این کارو کنم
_نه بزار بعد ازدواج
÷چشم
_تهیونگا
÷جانم
_رسیدیم
÷آره رسیدیم
وارد عمارت خانوادگی مون شدیم هنوز هم مثل قدیم ماس ماشین رو گذاشتیم تو حیاط با تهیونگ وارد عمارتی شدیم که دو ساله واردش نشدیم........
های لاوام امید وارم دوسش داشته باشین🌚🦋
۸.۷k
۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.