مافیای خشن
پارتی
موقعی که رسیدم کوک جلوی در منتظر من بود
)بچه ها این جشن برای مافیا ها بود ول کوک به ات گفته بود پارتی و میخواست به دوستاش نشونش بده وبگه همسر ایندشه)
کوک. سلام عسلم
ات. سلام عشقم
کوک .لباست خیلی باز نیست
ات. نه خوبه
کوک . ول کن تو که هر لحظه پیش منی تو پارتی
ات. ارع
رفتن داخل
مغز ات
اینا چرا همه لباساشون مشکیه؟!🤨
ول کن منم لباسم مشکیه خداروشکر شاید تم مشکیه
کوک منو به دوستاش معرفی کرد ولی یکیشون یجوری نگام میکرد
کوک . عشقم من میرم پیش یکی از دوستام بیام از جات تکون نخور
ات. باشه
کوک رفت بعد رفتن کوک جیمین اومد(اکس ات)(سر اینکه مافیا بود از هم جدا شدن ولی جیمین عین چی عاشقش بود)
جیمین. سلام بیبی
ات. سلام
جیمین. بلاخره پیدات کردم ...
موقعی که رسیدم کوک جلوی در منتظر من بود
)بچه ها این جشن برای مافیا ها بود ول کوک به ات گفته بود پارتی و میخواست به دوستاش نشونش بده وبگه همسر ایندشه)
کوک. سلام عسلم
ات. سلام عشقم
کوک .لباست خیلی باز نیست
ات. نه خوبه
کوک . ول کن تو که هر لحظه پیش منی تو پارتی
ات. ارع
رفتن داخل
مغز ات
اینا چرا همه لباساشون مشکیه؟!🤨
ول کن منم لباسم مشکیه خداروشکر شاید تم مشکیه
کوک منو به دوستاش معرفی کرد ولی یکیشون یجوری نگام میکرد
کوک . عشقم من میرم پیش یکی از دوستام بیام از جات تکون نخور
ات. باشه
کوک رفت بعد رفتن کوک جیمین اومد(اکس ات)(سر اینکه مافیا بود از هم جدا شدن ولی جیمین عین چی عاشقش بود)
جیمین. سلام بیبی
ات. سلام
جیمین. بلاخره پیدات کردم ...
۸.۰k
۱۰ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.