فیک جونگ کوک پارت ۸۲ (معشوقه)فصل ۲
..: من بزرگترین رقیب j بین همه ی مافیاها هستم درحالی که خود j از این موضوع بی خبره! به زودی اسم من همه حا میپیچه!..لی سویون بزرگترین مافیای کره j رو نابود کرد!
ا.ت: حالا میبینی که من چطور جلوت رو میگیرم..
سویون رفت بیرون..سریع گوشیم رو برداشتم تا به جونگ کوک زنگ بزنم و تمام موضوع رو براش توضیح بدم یهو دیدم برام پیام فرستاده!..وایییی حتما منو پیدا کرده و میخواد نجاتم بدهههه..فکر نمیکردم انقد سرعت عمل داشته باشه!..پس منتظرتم جونگ کوک!..بالاخره از اینجا خلاص میشم!..پیامو باز کردم..یه فیلم فرستاده بود..وقتی بازش کردم قلبم تیکه تیکه شد..یعنی اون زن تمام مدت میا بود؟...نکنه سویون راست گفت؟..جونگ کوک واقعا بهم خیانت کرده بود و الان خودش فیلم خیانتشو برام فرستاده بود!..با هر ضربه ای داخل میا میکوبید قلب من بیشتز خرد میشد..نمیتونستم تحمل کنم..فیلمش ۷ ساعت بود!..یعنی ۷ ساعت سkس!..گوشیم رو کوبیدم زمین و شروع کردم به گریه کردن..نمیخواستم قبول کنم که حق با سویون بوده..ولی جونگ کوک به من گفت هیچوقت تنهام نمیزاره..سراغ دخترای دیگه نمیره..پس چی شد؟..چی شد اون قولی که بهم داده بود؟..نه اینجور نمیشه منم باید انتقام بگیرم!..یهو فکری به سرم زد..لباسام رو درآوردم و روی تخت دراز شدم و از خودم عکس گرفتم و براش فرستادم و نوشتم..من و عشق واقعیم قراره امشب باهم کلی خوش بگذرونیم..امممم البته دقیق نمیدونم قراره به چند نفر بدم!...۲ نفر ۵ نفر یا بیشتر!..شاید زد به سرم و بdنمو مهمون همه ی مردای این عمارت کردم!..بعد براش فرستادم و سریع لباسامو پوشیدم..اول پشیمون شدم که همچین کاری کردم با این کاری که کردم اگه یه روز پیدام کنه حتما منو تیکه تیکه میکنه..مهم نیست مرگ بهتر از ادامه دادن به این زندگیه نکبته..سریع پیامامو دید..منتظر ری اکشنش بودم بهم گفت که هرzه ای مثل من بهتر همون که بره زیر همه ی مردا جون بده بعد یه عکس از خودش و اون هرzه میا برام فرستاد..نوشت که میا حاملس و رابطشون از خیلی وقت پیش بوده ولی من اونقدر احمق بودم که نفهمیدم..آخه اون چطور میتونست این کارارو با من بکنه؟..گوشیم رو کوبیدم زمین..نه اینطور فایده نداره باید یه کار اساسی کنم..سریع رفتم بیرون پیش سویون..
ا.ت: بزار من برم..
سویون: اونوقت چرا باید همچین کاری کنم؟
ا.ت: من باید برم و باند پدرم رو از j پس بگیرم..
سویون: باند پدرت؟ تو واقعا فکر کردی که باند پدرتو بهت پس میده؟
ا.ت: باید بده..مجبورش میکنم که بده..درضمن شرف و عمل به قول بین مافیاها خیلی مهمه..اون به من قول داده بود که باند پدرمو بهم پس میده..
سویون: امتحانش ضرر نداره ولی مطمئنی که به قولش عمل میکنه؟
ا.ت: تو که باید بهتر از من اونو بشناسی..
سویون:.......
ا.ت: حالا میبینی که من چطور جلوت رو میگیرم..
سویون رفت بیرون..سریع گوشیم رو برداشتم تا به جونگ کوک زنگ بزنم و تمام موضوع رو براش توضیح بدم یهو دیدم برام پیام فرستاده!..وایییی حتما منو پیدا کرده و میخواد نجاتم بدهههه..فکر نمیکردم انقد سرعت عمل داشته باشه!..پس منتظرتم جونگ کوک!..بالاخره از اینجا خلاص میشم!..پیامو باز کردم..یه فیلم فرستاده بود..وقتی بازش کردم قلبم تیکه تیکه شد..یعنی اون زن تمام مدت میا بود؟...نکنه سویون راست گفت؟..جونگ کوک واقعا بهم خیانت کرده بود و الان خودش فیلم خیانتشو برام فرستاده بود!..با هر ضربه ای داخل میا میکوبید قلب من بیشتز خرد میشد..نمیتونستم تحمل کنم..فیلمش ۷ ساعت بود!..یعنی ۷ ساعت سkس!..گوشیم رو کوبیدم زمین و شروع کردم به گریه کردن..نمیخواستم قبول کنم که حق با سویون بوده..ولی جونگ کوک به من گفت هیچوقت تنهام نمیزاره..سراغ دخترای دیگه نمیره..پس چی شد؟..چی شد اون قولی که بهم داده بود؟..نه اینجور نمیشه منم باید انتقام بگیرم!..یهو فکری به سرم زد..لباسام رو درآوردم و روی تخت دراز شدم و از خودم عکس گرفتم و براش فرستادم و نوشتم..من و عشق واقعیم قراره امشب باهم کلی خوش بگذرونیم..امممم البته دقیق نمیدونم قراره به چند نفر بدم!...۲ نفر ۵ نفر یا بیشتر!..شاید زد به سرم و بdنمو مهمون همه ی مردای این عمارت کردم!..بعد براش فرستادم و سریع لباسامو پوشیدم..اول پشیمون شدم که همچین کاری کردم با این کاری که کردم اگه یه روز پیدام کنه حتما منو تیکه تیکه میکنه..مهم نیست مرگ بهتر از ادامه دادن به این زندگیه نکبته..سریع پیامامو دید..منتظر ری اکشنش بودم بهم گفت که هرzه ای مثل من بهتر همون که بره زیر همه ی مردا جون بده بعد یه عکس از خودش و اون هرzه میا برام فرستاد..نوشت که میا حاملس و رابطشون از خیلی وقت پیش بوده ولی من اونقدر احمق بودم که نفهمیدم..آخه اون چطور میتونست این کارارو با من بکنه؟..گوشیم رو کوبیدم زمین..نه اینطور فایده نداره باید یه کار اساسی کنم..سریع رفتم بیرون پیش سویون..
ا.ت: بزار من برم..
سویون: اونوقت چرا باید همچین کاری کنم؟
ا.ت: من باید برم و باند پدرم رو از j پس بگیرم..
سویون: باند پدرت؟ تو واقعا فکر کردی که باند پدرتو بهت پس میده؟
ا.ت: باید بده..مجبورش میکنم که بده..درضمن شرف و عمل به قول بین مافیاها خیلی مهمه..اون به من قول داده بود که باند پدرمو بهم پس میده..
سویون: امتحانش ضرر نداره ولی مطمئنی که به قولش عمل میکنه؟
ا.ت: تو که باید بهتر از من اونو بشناسی..
سویون:.......
۲.۸k
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.