درود ای نقشه ی زخمی، بلندای زمین خورده!
درود ای نقشهی زخمی، بلندای زمین خورده!
درود ای درد حاصلخیز، رویایِ وجین خورده!
نشان بوسهی تیغ است روی گونهی شرمت
گلاب قمصرت آب از لب حمام فین خورده
بهار جنگلات را باد وحشت برده بر دوشَش
بَرَت را زاهد بیآبرو با نام دین خورده
خلیج از موج مویات مویهخوان است و خزر در بغض
صدای گریههایت را گلوی آستین خورده
لبت را بسته زیبایی، صدایت سِحر در زنجیر
دو چشمت مست خواب و دامنت دریایِ چینخورده
تو را بیدرد و عاشقپیشه و خوشحال میخواهم
وطن! ای زخمهای بینهایت بر جبین خورده
درود ای درد حاصلخیز، رویایِ وجین خورده!
نشان بوسهی تیغ است روی گونهی شرمت
گلاب قمصرت آب از لب حمام فین خورده
بهار جنگلات را باد وحشت برده بر دوشَش
بَرَت را زاهد بیآبرو با نام دین خورده
خلیج از موج مویات مویهخوان است و خزر در بغض
صدای گریههایت را گلوی آستین خورده
لبت را بسته زیبایی، صدایت سِحر در زنجیر
دو چشمت مست خواب و دامنت دریایِ چینخورده
تو را بیدرد و عاشقپیشه و خوشحال میخواهم
وطن! ای زخمهای بینهایت بر جبین خورده
۸۹۳
۰۱ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.