پارت ۵۰
ویو جیمین
وای نزدیک بود لو بدم دوسش دارم اهم یونگی میگم خب مونااااا کجایییی
^اوپا بریم؟
∆من ازت کوچیک ترم چرا بهم میگی اوپا
^عاـ..همین طوری زیاد مهم نیست بریم اوپ.....یعنی جیمین
∆اوکی بریم.....
ویو یونگی
یعنی بدون من کحا دارن میرن؟اینجوری نمیشه
+هوووو جیمیننننن
∆شت
+کجا داری میری...
∆داریم میریم یه جای خصوصی که بهت نمیگم
+چییییی
∆بریم مونا
+عه اینجوریه..؟باشه
ولشون اصن به کتفم میرم پیش جین جونم
+سلام جین
∆داداش میشه از اینجا بریم با نامجون یه کار یواشکی دارم
+عا...خیلی خری عن....خدافظ
خدا کوک و ته رو ازم نگرفته که
+کوکیییی
×بل؟
+وقتت ازاده؟
×نه....ن قر....
تلفنش زنگ خورد
×اهان اوکی اوکی باشه خدافظ
×سرم شلوغ نیست بیا بریم برج ۳ تا خیابون اونورد تر
+اون که خیلی دوره تهنایی بریم چیکار کنیم ته میای؟
*نه
×تهنا نیستیم که ته هم هست..مگه نه ته؟
*عاا...ار..اره اره منم میام
×اوکی از در پشتی میریم
*چیرا؟
که دیدم پاشو لگد کرد....یه کاسه زیر نیم کاسس
+اوکی بریم....
وای نزدیک بود لو بدم دوسش دارم اهم یونگی میگم خب مونااااا کجایییی
^اوپا بریم؟
∆من ازت کوچیک ترم چرا بهم میگی اوپا
^عاـ..همین طوری زیاد مهم نیست بریم اوپ.....یعنی جیمین
∆اوکی بریم.....
ویو یونگی
یعنی بدون من کحا دارن میرن؟اینجوری نمیشه
+هوووو جیمیننننن
∆شت
+کجا داری میری...
∆داریم میریم یه جای خصوصی که بهت نمیگم
+چییییی
∆بریم مونا
+عه اینجوریه..؟باشه
ولشون اصن به کتفم میرم پیش جین جونم
+سلام جین
∆داداش میشه از اینجا بریم با نامجون یه کار یواشکی دارم
+عا...خیلی خری عن....خدافظ
خدا کوک و ته رو ازم نگرفته که
+کوکیییی
×بل؟
+وقتت ازاده؟
×نه....ن قر....
تلفنش زنگ خورد
×اهان اوکی اوکی باشه خدافظ
×سرم شلوغ نیست بیا بریم برج ۳ تا خیابون اونورد تر
+اون که خیلی دوره تهنایی بریم چیکار کنیم ته میای؟
*نه
×تهنا نیستیم که ته هم هست..مگه نه ته؟
*عاا...ار..اره اره منم میام
×اوکی از در پشتی میریم
*چیرا؟
که دیدم پاشو لگد کرد....یه کاسه زیر نیم کاسس
+اوکی بریم....
۳.۰k
۲۷ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.