در ساحلِ دریاچه نشستم و به سطح پر تلألوِ آب نگاه کردم و ب
در ساحلِ دریاچه نشستم و به سطح پر تلألوِ آب نگاه کردم و با خودم فکر کردم این تمامِ چیزیست که باقی میگذاریم؛ چند موجِ خفیف در آب، چند لحظهای موجود و بعد ناموجود! انگار نه انگار که موجی وجود داشته. انگار نه انگار که مایی وجود داشتهایم...
- اوشیکو [غم ناشناخته]
- اوشیکو [غم ناشناخته]
۱۲.۸k
۰۳ اردیبهشت ۱۴۰۱