تکپارتی اسمات جنلیسا (شات ¾)
تکپارتی اسمات جنلیسا (شات ¾)
به شدتتتتتتتت اسماته
ویو لیسا
بردمش تو اتاق و بعد از یه کیس و در آوردن لباساش رفتم سراغ پ.و.ص.ی.ش و براش خوردم
+آهههههههههههه ، اومممممممم اوهههه آههههههه
صدای ناله هاش دیوونه ام میکرد ، پس رفتم سراغ وسایل اونجا و یه م.و.ز برداشتم (منو مجبور به چه کارا میکنین🤦🏻♀️🤧) و رفتم پیش جنی
جنی رو داگی کردم و م.و.ز رو گذاشتم روی ک.ص.ش که خودش رو همینطور تکون میداد ، خیلی بد تحریک شده بودم .... م.و.ز رو آروم آروم واردش کردم و ناله هاش رو از سر گرفت
+آههههههههههههه ، اومممممم ، آهههههه .... ب...آهههههه...بیشتر م..مامی... آههههههن
-هرچی....آههههههه... بیبیم بگه.... اوممممم آههههههه
همینطور توش میکوبیدم و سرعتم رو تند تر میکردم ، معرکه ترین حس دنیا بود
+آ...آ.آ.آ.آ...آهههههههههههه
-بیشتر ، بیشتر بیب ... آهههه بیشتر
+اوههه آههههههه ، اومممم اوهههه آهههه
بلاخره بعد کلی کوبیدن توش ارضا شدیم..
همونطور دمرش کردم و نشستم رو ب.ا.س.ن.ش و خودم رو عقب جلو میکردم... وایییی عالی ترین حس رو بهم میداد...
+آههههههه ، اوممممم
-برام ناله کن بیب ، ارضام کن...
+اوهههههههه ، آممممممم اوممممم آهههههههه
و با ناله هاش همین طور ب.ا.س.ن.ش رو میکوبید به ک.ص.م ، منم به حالت دراز کشیدن روش خوابیدم ک.ص.م رو میزدم به ب.ا.س.ن.ش که بالاخره ارضا شدم
اما هنوز تموم نشده ، پاهاش رو باز کردم و پ.و.ص.ی.م. رو گذاشتم رو .پ.و.ص.ی.ش که ناله هامون شروع شد
+-آهههههههههههههههههههههه ، اوههه اومممم
همین طور که خودم رو روش تاب میدادم به روناش خیره شدم که با هر تکونم میلرزیدن ... بدتر تحریکم میکرد
عالی بود ، رونای تو پر و خوشگلش دیوونه ام میکردن.
بعد از ارضا شدنمون با م.و.ز از جلو واردش کردم و تند تند تلمبه میزدم که بعد ارضا شدنمون از س.و.ر.ا.خ.ش خون اومد ؛ اولش واقعا ترسیده بودم
اما بعدش ...
+م...من...من ب...با...باکره ... اوهههه.. بودم
-چ...چی؟ چ...چرا نگفتی؟
+چون میخواستم به دست تو گرفته شه (ناله)
-پس ادامه اش میدم بیب (دم گوشش)
و دوباره دمرش کردم ب.ا.س.ن.ش رو گرفتم دستم و همین طور مالشش میدادم ، بخاطر رابطه بر آمده شده بود و منو بیشتر تحریک میکرد...
دوباره هم مثل قبل کارم رو انجام دادم و ۳ راند بعد اون هم با هم رفتیم که دیگه از شدت خستگی افتادیم...
-آههههه عالی بودی بیب
+ تو هم همینطور مامی .. اوممم
که یهو...
خب بچها این پارت واقعا خیلی اسمات بود
آها و برای درک بیشتر اسلاید دو رو ببینید ، راستی با صدای کمممممم
اون عزیزی که اون سری با صدای بلند گوش دادی ، دارم میگم ها... با صدای کم گوش کن🤦🏻♀️🥲
به شدتتتتتتتت اسماته
ویو لیسا
بردمش تو اتاق و بعد از یه کیس و در آوردن لباساش رفتم سراغ پ.و.ص.ی.ش و براش خوردم
+آهههههههههههه ، اومممممممم اوهههه آههههههه
صدای ناله هاش دیوونه ام میکرد ، پس رفتم سراغ وسایل اونجا و یه م.و.ز برداشتم (منو مجبور به چه کارا میکنین🤦🏻♀️🤧) و رفتم پیش جنی
جنی رو داگی کردم و م.و.ز رو گذاشتم روی ک.ص.ش که خودش رو همینطور تکون میداد ، خیلی بد تحریک شده بودم .... م.و.ز رو آروم آروم واردش کردم و ناله هاش رو از سر گرفت
+آههههههههههههه ، اومممممم ، آهههههه .... ب...آهههههه...بیشتر م..مامی... آههههههن
-هرچی....آههههههه... بیبیم بگه.... اوممممم آههههههه
همینطور توش میکوبیدم و سرعتم رو تند تر میکردم ، معرکه ترین حس دنیا بود
+آ...آ.آ.آ.آ...آهههههههههههه
-بیشتر ، بیشتر بیب ... آهههه بیشتر
+اوههه آههههههه ، اومممم اوهههه آهههه
بلاخره بعد کلی کوبیدن توش ارضا شدیم..
همونطور دمرش کردم و نشستم رو ب.ا.س.ن.ش و خودم رو عقب جلو میکردم... وایییی عالی ترین حس رو بهم میداد...
+آههههههه ، اوممممم
-برام ناله کن بیب ، ارضام کن...
+اوهههههههه ، آممممممم اوممممم آهههههههه
و با ناله هاش همین طور ب.ا.س.ن.ش رو میکوبید به ک.ص.م ، منم به حالت دراز کشیدن روش خوابیدم ک.ص.م رو میزدم به ب.ا.س.ن.ش که بالاخره ارضا شدم
اما هنوز تموم نشده ، پاهاش رو باز کردم و پ.و.ص.ی.م. رو گذاشتم رو .پ.و.ص.ی.ش که ناله هامون شروع شد
+-آهههههههههههههههههههههه ، اوههه اومممم
همین طور که خودم رو روش تاب میدادم به روناش خیره شدم که با هر تکونم میلرزیدن ... بدتر تحریکم میکرد
عالی بود ، رونای تو پر و خوشگلش دیوونه ام میکردن.
بعد از ارضا شدنمون با م.و.ز از جلو واردش کردم و تند تند تلمبه میزدم که بعد ارضا شدنمون از س.و.ر.ا.خ.ش خون اومد ؛ اولش واقعا ترسیده بودم
اما بعدش ...
+م...من...من ب...با...باکره ... اوهههه.. بودم
-چ...چی؟ چ...چرا نگفتی؟
+چون میخواستم به دست تو گرفته شه (ناله)
-پس ادامه اش میدم بیب (دم گوشش)
و دوباره دمرش کردم ب.ا.س.ن.ش رو گرفتم دستم و همین طور مالشش میدادم ، بخاطر رابطه بر آمده شده بود و منو بیشتر تحریک میکرد...
دوباره هم مثل قبل کارم رو انجام دادم و ۳ راند بعد اون هم با هم رفتیم که دیگه از شدت خستگی افتادیم...
-آههههه عالی بودی بیب
+ تو هم همینطور مامی .. اوممم
که یهو...
خب بچها این پارت واقعا خیلی اسمات بود
آها و برای درک بیشتر اسلاید دو رو ببینید ، راستی با صدای کمممممم
اون عزیزی که اون سری با صدای بلند گوش دادی ، دارم میگم ها... با صدای کم گوش کن🤦🏻♀️🥲
۵.۴k
۱۵ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.