بازیگر!
پـارتـ⁸
+ ............
"همه رفتن- یک ساعت بعد"
_الو مجسمه "سرد"
+جیغ سمت من نیا "رفت عقب"
_چت شد یهو "سرد"
+ترسیدم "نفس نفس"
_قضیه عموت چیه"سرد"
+هیچی نیست
_سریع باش"سرد"
+آ اون توی ۱۷ سالگیم میخواست بهم تجاوز کنه نزاشتم برای همین توی یه خونه انداختم و سوزوند خونه رو ولی خب یکی نجاتم داد
_اتیش سوزی ۲۳ سپتامبر ؟"سرد"
+اره تو از کجا میدونی "تعجب"
_اون شب داشتم اونجاها میگشتم که دیدم یه خونه اتیش گرفته اومدم تو ببینم کسی هست یا نه دیدم یه بچه حدودا ۱۷ ساله اون وسط افتاده و بیهوشه اون تو بودی "سرد"
+اونجا نزدیک قبرستون بود چیکار داشتی
_داشتم ادم میگشتم راحت شدی جواب سوالم و بده "سرد"
+اره ولی خداروشکر میکنم بدنم نسوخت "خودشو بغل کرد'
_چرا بالای زانوت یکم سوخته بود "سرد"
+یا علی نکنه کل بدنمو یه دور دیدی "تعجب"
_اره "سرد"
+هول بدبخت "تعجب"
_نه اسکل تو ۱۷ سالگیت که ندیدم "زد تو کلش"
+پس کی دیگه منو دیدی "تعجب"
_اونشب تو بار هانا و یونا باهم بودن "سرد"
+وایسا یعنی الان تو منو اونشب تو بار کردی؟؟؟؟"تعجب"
_نکنه الان فهمیدی باعقل"سرد"
+چرا اونکارو کردی "بغض"
_چته الان
+فکر نمیکردم توی اون سن از دست برم"گریه"
_باشه بابا اروم باش گریه نکن حالا که چیزی نشده "بلندش کرد"
+نوموخام برو گمشو"گریه"
_باشه بابا من غلط کردم گریه نکن "بغلش کرد"
+بگو گوه خوردی "تعجب"
_نه نمیگم"سرد"
+قبول نیست
_اوه یه چیزی یادم اومد
+چی
_تو همونی نبودی گفتی اگر کسی که نجاتت داد رو پیدا کنی هرکار گفت انجام میدی
+خب اونکه تویی
_منم میخوام یه دور دیگه رد مالکیتم رو روت بزارم "پوزخند"
+چی نه نه
_چرا من اینکارو میکنم
"شروع مکالمه"
_الو بابا
≠اتفاقی افتاده پسرم
_نه چیز مهمی نیست فقط یه دو روز خونه نیستم جیسو هم نیست میتونی از مینو مراقبت کنی
≠کجا دارین میرین
_هیچی این توله بهونه آورده دارم میبرمش ایتالیا
≠هوی منو گول نزن
_چی
≠چیشده
_گیر دادیا میخوام بکنمش راحت شدی
≠باشه فعلا خداحافظ
"پایان مکالمه"
ویو +
چون اسماته پارت بعد تو کامنتا
+ ............
"همه رفتن- یک ساعت بعد"
_الو مجسمه "سرد"
+جیغ سمت من نیا "رفت عقب"
_چت شد یهو "سرد"
+ترسیدم "نفس نفس"
_قضیه عموت چیه"سرد"
+هیچی نیست
_سریع باش"سرد"
+آ اون توی ۱۷ سالگیم میخواست بهم تجاوز کنه نزاشتم برای همین توی یه خونه انداختم و سوزوند خونه رو ولی خب یکی نجاتم داد
_اتیش سوزی ۲۳ سپتامبر ؟"سرد"
+اره تو از کجا میدونی "تعجب"
_اون شب داشتم اونجاها میگشتم که دیدم یه خونه اتیش گرفته اومدم تو ببینم کسی هست یا نه دیدم یه بچه حدودا ۱۷ ساله اون وسط افتاده و بیهوشه اون تو بودی "سرد"
+اونجا نزدیک قبرستون بود چیکار داشتی
_داشتم ادم میگشتم راحت شدی جواب سوالم و بده "سرد"
+اره ولی خداروشکر میکنم بدنم نسوخت "خودشو بغل کرد'
_چرا بالای زانوت یکم سوخته بود "سرد"
+یا علی نکنه کل بدنمو یه دور دیدی "تعجب"
_اره "سرد"
+هول بدبخت "تعجب"
_نه اسکل تو ۱۷ سالگیت که ندیدم "زد تو کلش"
+پس کی دیگه منو دیدی "تعجب"
_اونشب تو بار هانا و یونا باهم بودن "سرد"
+وایسا یعنی الان تو منو اونشب تو بار کردی؟؟؟؟"تعجب"
_نکنه الان فهمیدی باعقل"سرد"
+چرا اونکارو کردی "بغض"
_چته الان
+فکر نمیکردم توی اون سن از دست برم"گریه"
_باشه بابا اروم باش گریه نکن حالا که چیزی نشده "بلندش کرد"
+نوموخام برو گمشو"گریه"
_باشه بابا من غلط کردم گریه نکن "بغلش کرد"
+بگو گوه خوردی "تعجب"
_نه نمیگم"سرد"
+قبول نیست
_اوه یه چیزی یادم اومد
+چی
_تو همونی نبودی گفتی اگر کسی که نجاتت داد رو پیدا کنی هرکار گفت انجام میدی
+خب اونکه تویی
_منم میخوام یه دور دیگه رد مالکیتم رو روت بزارم "پوزخند"
+چی نه نه
_چرا من اینکارو میکنم
"شروع مکالمه"
_الو بابا
≠اتفاقی افتاده پسرم
_نه چیز مهمی نیست فقط یه دو روز خونه نیستم جیسو هم نیست میتونی از مینو مراقبت کنی
≠کجا دارین میرین
_هیچی این توله بهونه آورده دارم میبرمش ایتالیا
≠هوی منو گول نزن
_چی
≠چیشده
_گیر دادیا میخوام بکنمش راحت شدی
≠باشه فعلا خداحافظ
"پایان مکالمه"
ویو +
چون اسماته پارت بعد تو کامنتا
۳.۳k
۱۵ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.