★هایبرید شیطون من ★
★هایبرید شیطون من ★
پارت چهار....
این همونی نیست که با پرویی تمام روی کاناپه اتاقش فقط با یه تیشرت بلند دراز کشیده بود و "یا کیم تهیونگی" صداش میکرد؟!
خوبه ،من دیگه باید برم !مراقب خودتون باشید .
کریس بار آخر نگاهی به تهیونگ که دست به سینه جلوی در ورودی ایستاده بود و جونگکوک که به کیوت ترین حالت ممکن دستشو پشت سر هم تکون میداد نگاه کرد و سوار ماشین شد و پنجره سمت شاگرد رو پایین داد .
بهتون زنگ میزنم ، لطفا باهم بسازین.
×چشممم مستر کریس!
از پشت سر به دم سفید رنگ جونگکوک که پشت سر هم تکون میخورد و با..سن پر و نرمشو بیشتر نشون میداد نگاه کرد و نفسشو بیرون داد و پیشونیشو مالید تا جونگکوک بلاخره تصمیم بگیره وارد خونه بشه.
خدافظ تهیونگ
بعد از دور شدن ماشین کریس هیونگ اخماش به قیافه تخس و پوکری تبدیل شدن و تمام تلاششو کرد که با چشمای بیحالش توله هایبرید سفید و ظریفی که داشت با سر پایین و قدمای بلند وارد خونش میشد رو بخوره تا همین الان تموم شه و خیال خودشو راحت کنه اما به محض اینکه جونگکوک درو پشت سرش بست با همون لبخند مظلوم نمای بچگونش نگاه صورت تهیونگ کرد و جملاتشو شروع کرد یکی یکی گفتن.
ادامه دارد...
پارت چهار....
این همونی نیست که با پرویی تمام روی کاناپه اتاقش فقط با یه تیشرت بلند دراز کشیده بود و "یا کیم تهیونگی" صداش میکرد؟!
خوبه ،من دیگه باید برم !مراقب خودتون باشید .
کریس بار آخر نگاهی به تهیونگ که دست به سینه جلوی در ورودی ایستاده بود و جونگکوک که به کیوت ترین حالت ممکن دستشو پشت سر هم تکون میداد نگاه کرد و سوار ماشین شد و پنجره سمت شاگرد رو پایین داد .
بهتون زنگ میزنم ، لطفا باهم بسازین.
×چشممم مستر کریس!
از پشت سر به دم سفید رنگ جونگکوک که پشت سر هم تکون میخورد و با..سن پر و نرمشو بیشتر نشون میداد نگاه کرد و نفسشو بیرون داد و پیشونیشو مالید تا جونگکوک بلاخره تصمیم بگیره وارد خونه بشه.
خدافظ تهیونگ
بعد از دور شدن ماشین کریس هیونگ اخماش به قیافه تخس و پوکری تبدیل شدن و تمام تلاششو کرد که با چشمای بیحالش توله هایبرید سفید و ظریفی که داشت با سر پایین و قدمای بلند وارد خونش میشد رو بخوره تا همین الان تموم شه و خیال خودشو راحت کنه اما به محض اینکه جونگکوک درو پشت سرش بست با همون لبخند مظلوم نمای بچگونش نگاه صورت تهیونگ کرد و جملاتشو شروع کرد یکی یکی گفتن.
ادامه دارد...
۳.۸k
۱۱ مرداد ۱۴۰۳