فیک پسر عموی غیرتی من
پارت 3
*پیاده شدیم و رفتیم داخل ولی همه اومده بودن *
لینا.همش تقصیر توعه(آروم)
لانا.ساکت شو(آروم)
الکس.مگه نگفتم دیگه همچین جایی نرو
لانا.مگه تو مامان بابامی
ب/لانا. من بهش گفتم حواسش بهت باشه
لانا.مگه من بچم
الکس.از بچه هم بچه تری
لانا.ساکت شو
ب/لانا.یک هفته اجازه نداری بری بیرون از خونه
لانا.الان که بیرونم
ب/لانا.وقتی رفتیم خونه
*بدون توجه بهشون رفتم نشستم روی کاناپه*
الکس.نمیخای لباست رو عوض کنی
لانا.خیر
*لینا و جانگ سون رفتن توی اتاق اون جون وون رو مخم بود بغل من نشسته بود خیلی آروم باهام حرف میزد *
جون وون.الان دیگه یک هفته نمیبینمت خدا رو شکر
لانا.دهنت رو ببند
جون وون.نبندم چی میشه
*بلند شدم و به سیلی زدن تو صورتش و رفتم توی آشپز خونه که زن عموم اومد پیشم*
م/جون وون.زیاد به دل نگیر با همه همینجوریه
لانا.میدونم ولی خیلی رو مخه
م/جون وون. نمیتونه با دخترا کنار بیاد
لانا.دوست داشتم بیشتر بزنمش
م/جون وون.😂
*یه دفه دلم درد گرفت و حالت تهوع داشتم فکر کنم به خاطر مشروبه ،سری رفتم توی سرویس بهداشتی.....😑💔*
*وقتی اومد بیرون همه یا نگرانی داشتن نگام میکردن هیچی نگفتم و رفتم توی اتاق لینا *(اون دوتا اومدن بیرون )
*لینا برام قرص اورد*
لانا.ممنون
لینا.خواهش بهت گفتم اینقد نخور گوش نکردی
لانا.🥺
جون وون.س سلام
لانا.برو بیرون حالت رو ندارم میام میزنمتا
جون وون.ببخشید
لانا.😑برو بیرون
جون وون.باشه بابا وحشی
*پیاده شدیم و رفتیم داخل ولی همه اومده بودن *
لینا.همش تقصیر توعه(آروم)
لانا.ساکت شو(آروم)
الکس.مگه نگفتم دیگه همچین جایی نرو
لانا.مگه تو مامان بابامی
ب/لانا. من بهش گفتم حواسش بهت باشه
لانا.مگه من بچم
الکس.از بچه هم بچه تری
لانا.ساکت شو
ب/لانا.یک هفته اجازه نداری بری بیرون از خونه
لانا.الان که بیرونم
ب/لانا.وقتی رفتیم خونه
*بدون توجه بهشون رفتم نشستم روی کاناپه*
الکس.نمیخای لباست رو عوض کنی
لانا.خیر
*لینا و جانگ سون رفتن توی اتاق اون جون وون رو مخم بود بغل من نشسته بود خیلی آروم باهام حرف میزد *
جون وون.الان دیگه یک هفته نمیبینمت خدا رو شکر
لانا.دهنت رو ببند
جون وون.نبندم چی میشه
*بلند شدم و به سیلی زدن تو صورتش و رفتم توی آشپز خونه که زن عموم اومد پیشم*
م/جون وون.زیاد به دل نگیر با همه همینجوریه
لانا.میدونم ولی خیلی رو مخه
م/جون وون. نمیتونه با دخترا کنار بیاد
لانا.دوست داشتم بیشتر بزنمش
م/جون وون.😂
*یه دفه دلم درد گرفت و حالت تهوع داشتم فکر کنم به خاطر مشروبه ،سری رفتم توی سرویس بهداشتی.....😑💔*
*وقتی اومد بیرون همه یا نگرانی داشتن نگام میکردن هیچی نگفتم و رفتم توی اتاق لینا *(اون دوتا اومدن بیرون )
*لینا برام قرص اورد*
لانا.ممنون
لینا.خواهش بهت گفتم اینقد نخور گوش نکردی
لانا.🥺
جون وون.س سلام
لانا.برو بیرون حالت رو ندارم میام میزنمتا
جون وون.ببخشید
لانا.😑برو بیرون
جون وون.باشه بابا وحشی
۵.۲k
۰۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.