فیک عشق در خطر است پارت ۳۳
لیا: دارم دیونه میشم تهیونگ جونگ کوک از بچگی این تتو رو داشتن و یادشون اون های دزدنده شون این کارو باهاشون نکردند خب فقط از آزمایش معلوم میشه دکتر نمی تونه بهم خیانت چون جونه خانواده اش توی دستای منه هوم ببین ساعت ۲:۳٠ شب چیز دیگه نمونده تا مهمونی تموم بسه ۳ تموم میشه برم. بهم شک می کنند
لیا: های گایز من اومدم
میا: چقدر دیر کردی چی کار داشتی نیم ساعت دیگه مهمونی تموم
لیا: اوف بزار تموم بشه دارم دیونه میشم
(گایز مثل مهمونی تموم شده بقیه رفتن بخوابند لیا هم منتظر دکتر بود که اومد)
دکتر: سلام ارباب
لیا: سلام ببین اگه میخوای جونه خانواده تو نجات بدی امشب تا صبح یعنی ۴ وقت این آزمایش هارو انجام بدی خب بعد هم تو رو هم خانواده تو میفرستم خارج با کلی پول و چند عمارت خونه ویلا این کار خیلی مهمه. اگه خیانت کنی با خانواده تو میری اون دنیا منم تا صبح پیشت میمونم.
دکتر: چش چشم ارباب با اجازه کارو شروع کنم
لیا: حله بدو (خب مثل صبح جواب آزمایش اومد یکی از اتاق های عمارت عین توی بیمارستان میمونه به نظرتون جوابش چیه)
لیا: های گایز من اومدم
میا: چقدر دیر کردی چی کار داشتی نیم ساعت دیگه مهمونی تموم
لیا: اوف بزار تموم بشه دارم دیونه میشم
(گایز مثل مهمونی تموم شده بقیه رفتن بخوابند لیا هم منتظر دکتر بود که اومد)
دکتر: سلام ارباب
لیا: سلام ببین اگه میخوای جونه خانواده تو نجات بدی امشب تا صبح یعنی ۴ وقت این آزمایش هارو انجام بدی خب بعد هم تو رو هم خانواده تو میفرستم خارج با کلی پول و چند عمارت خونه ویلا این کار خیلی مهمه. اگه خیانت کنی با خانواده تو میری اون دنیا منم تا صبح پیشت میمونم.
دکتر: چش چشم ارباب با اجازه کارو شروع کنم
لیا: حله بدو (خب مثل صبح جواب آزمایش اومد یکی از اتاق های عمارت عین توی بیمارستان میمونه به نظرتون جوابش چیه)
۸.۷k
۰۷ اسفند ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.