نوزده سرباز و شاید هم بیشتر در یک روز در دو سانحه ی رانند
نوزده سرباز و شاید هم بیشتر در یک روز در دو سانحه ی رانندگی می میرند ؛ شاید این اتفاق در هر جای دیگر این کره ی خاکی رخ می داد رسانه هایشان مثل کبک سرشان را زیر برف نمی کردند و این فاجعه فقط به یک تیتر حوادث تبدیل نمی شد و از این اتفاق برای مبارزه با برده داری مقدس سربازی استفاده می کردند. شاید مردمشان به جای دابسمش دیدن و جک فرستادن در شبکه های اجتماعی کاری می کردند شاید آنهایی که برای کشته شدگان پاریس شمع روشن کرده بودند برای هم وطنان جوان خود هم این کار را می کردند شاید گریبان چاک کنان اعدام شیخ نمر جایی را به آتش می کشیدند شاید شاعران گزافه گوی ستاینده ی خال و خط و زلف و رخ معشوقکان خیالی، برای دختران نا امید شده ی چشم انتظار یار چیزی می سرودند شاید ...
اما سرباز مگر چه ارزشی دارد؟ فیش حقوقی شاهد است که سرباز ماهیانه هفتاد هزار تومان می ارزد. هفتاد هزار تومان...
خداحافظ برادر سربازم اینجا کسی ککش هم نگزید جز خانواده ی داغدارت جز رفیق بی برادر شده ات جز دخترکی که رخت بخت سفیدش سیاه شد
خداحافظ برادر سربازم ...
اما سرباز مگر چه ارزشی دارد؟ فیش حقوقی شاهد است که سرباز ماهیانه هفتاد هزار تومان می ارزد. هفتاد هزار تومان...
خداحافظ برادر سربازم اینجا کسی ککش هم نگزید جز خانواده ی داغدارت جز رفیق بی برادر شده ات جز دخترکی که رخت بخت سفیدش سیاه شد
خداحافظ برادر سربازم ...
۱.۲k
۰۲ تیر ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۳۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.