چند پارتی کوک پارت اول
ویو راوی :
همه دخترا براش میمیرن چون قلدر مدرسس و خیلی جذابه و از طرفی هم مدل و سفیر برند ck هستش اون کسی نبود جز جئون جونگ کوک.
ویو ماریان :همین طور که گریه می کردم وسایل هام رو جمع کردم وقتی کارم تموم شد کلید خونه رو برداشتم و به خونه سوت و کوری که قبلا پر از سروصدا بود نگاه کردم، آخرین اشکم که اومد پاکش کردم و از خونه اومدم بیرون و به سمت ایستگاه قطار رفتم و سوار قطار شدم و از سئول به سمت ججو که خونه مادربزرگم باشه رفتم، حدود ساعتای 5 بعد از ظهر بود که رسیدم، مادربزرگم رو دیدم داره برام دست تکون میده رفتم پیشش و بغلش کردم چون به جز اون کسه دیگه ای رو نداشتم (قشنگا ماریان پدر و مادرش رو تو تصادف از دست داده و به خاطر همین اومده پیش مادر بزرگش) علامت ماریان + علامت مادربزرگ=
=نوه قشنگم دلم برات تنگ شده بود
+منم مادربزرگ قشنگممم
=اوو بیا بریم خونه برات یه عالمه غذا درست کردمم
+مرسیی قشنگمم
=ماریان برای مدرست نگران نباش بردمت بهترین مدرسه ججو
+اووو مادربزرگ قشنگم فکر همه جارو کردهه
قشنگا اولین باره فیک مینویسم لطفا حمایت شه🙂
همه دخترا براش میمیرن چون قلدر مدرسس و خیلی جذابه و از طرفی هم مدل و سفیر برند ck هستش اون کسی نبود جز جئون جونگ کوک.
ویو ماریان :همین طور که گریه می کردم وسایل هام رو جمع کردم وقتی کارم تموم شد کلید خونه رو برداشتم و به خونه سوت و کوری که قبلا پر از سروصدا بود نگاه کردم، آخرین اشکم که اومد پاکش کردم و از خونه اومدم بیرون و به سمت ایستگاه قطار رفتم و سوار قطار شدم و از سئول به سمت ججو که خونه مادربزرگم باشه رفتم، حدود ساعتای 5 بعد از ظهر بود که رسیدم، مادربزرگم رو دیدم داره برام دست تکون میده رفتم پیشش و بغلش کردم چون به جز اون کسه دیگه ای رو نداشتم (قشنگا ماریان پدر و مادرش رو تو تصادف از دست داده و به خاطر همین اومده پیش مادر بزرگش) علامت ماریان + علامت مادربزرگ=
=نوه قشنگم دلم برات تنگ شده بود
+منم مادربزرگ قشنگممم
=اوو بیا بریم خونه برات یه عالمه غذا درست کردمم
+مرسیی قشنگمم
=ماریان برای مدرست نگران نباش بردمت بهترین مدرسه ججو
+اووو مادربزرگ قشنگم فکر همه جارو کردهه
قشنگا اولین باره فیک مینویسم لطفا حمایت شه🙂
۵۴۵
۲۵ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.