پارت ۷ : وقهی اومده بودید ایران 😶 ...
دیگه خورشید طلوع کرده بود و زمان کار شروع شدع بود
خدیجه خانم : کمایدون تو انباریه
ا.ت : مامان سبزی کمه
خدیجه خانم : علیرضا برد مادر بگیر بیا
۵ دقیقه بعد
علیرضا : بیع مامان
خدیجه خانم : کیلو چند ؟
علیرضا : ۲۰ تومن
خدیجه خانم : سبزی کیلو بیستمن چقدر گرون به خدا اخرالزمان شده این چه وضعیه
و اش رو درست کردن و گذاشتن کامل اماده بشه و اما مرحله ی اخر ریختن رشته
خدیجه خانم درحالی که رشته ی اش رو میریخت میگفت : بترکه چشم عمت الهم صل علی محمد
بتزکه چشم زخم الهم صل علی محمد
و در دیگ و گذاشت
۳۰ دیقه ی بعد
خدیجع خانم همه ی کاسه های اش نذری رو پر از اش کرد
و ا.ت و جین کشک میریختن و اقا ممد رضا پیاز داغ
علیرضا هم سینی های نذری رو میبرد و بین هنسایه ها پخش میکرد
۱ ساعت بعد
خدیجه خانم : هوف تموم شد
جین : وای ا.ت نذری پختن خیلی باحاله
اقا ممد رضا : جین پسرم برو یه هندونه انداختم توی حوض وردار بیار بخوریم
و جین رفت هندونه ی بیره که علیرضا از پشت جین رو میترسونه و جین تعادلش
از دست میده و میفته توی حوض بزرگ
پر تز اب سر
و حدود ۵ دیقه اون تو میمونه و بعد خودش میاد بیرون
جین : وای چقدر سرد بود ( لرز )
ا.ت : وای جین خوبی عزیزم و دست کین رو گرفتم وای دستش خیلی داغ بود
ا.ت : چرا دستت داغه
پس وس گذاشت روی پیشونی و شکمش
ا.ت : جین تب داری ای خدا
بیا بریم تو و همه رفتن تو
خدیجه خانم سریع گوشه حال به تشک نرم انداخت و یه بالشت یه لحاف گرم و پشمی هم اورد
ا.ت : جین بیا لباستو عوض کن و لباسای جین رو با لباسای گرم زمستونه عوض کرد
و جین رو اونجا درازش داد
و درست همون موقع تلفن زنگ خورد
۵ دقیقه بعد
ا.ت : کی بود مامان
خدیجه خانم : خالت بود گفت پس فردا میخوان برن خرید عروسی تو و جینم برید
ا.ت : جین چطور تا اون موقع خوب شه
خدیجه خانم : مگه میخواید اونم ببرید
ا.ت : جین خیلی دوست داش توی خرید و عروسی های ایرانی شرکت کنه
خدیجه خانم رو به جین : جین جان پسرم واقعا میخوای بری ؟
جین : سرفه بله مادر جون
خدیجه خانم : خیله خب پس باید یکم اذیت شی و چیزای تلخ بخوری
جین : اشکال نداره میتونم بخورم
و طب سنتی در خانه اغاز میگردد :
. بیا مادر این دمنوش زردچوبه رو بخپر خوبه برات
. عسل واسه گلو عالیه برات دمنوش عسل درست کردم
. دمنوش سنجت محشره سری خوبت میکنه
. اب جوش عسل لیمو و زنجبیل نگم برات اب رو اتیشع
. بخور اویشن که دیگه عالی تر
. بهتر از بابونه نداریم
. پاشویه باعرق کاسنی تبت مباره پایین
. دمنوش مولین که دیگه بهتر تر
. باید سیستم ایمنی بدنتم تقویتسه بیا این دمنوش دارچین و بخور
. دود عنبرنسارا اگه بدونی چقدر مفیده
. دود اسفند همه میکروبا میبره
جین : به خدا خوب شدم
خدیجه خانم : کمایدون تو انباریه
ا.ت : مامان سبزی کمه
خدیجه خانم : علیرضا برد مادر بگیر بیا
۵ دقیقه بعد
علیرضا : بیع مامان
خدیجه خانم : کیلو چند ؟
علیرضا : ۲۰ تومن
خدیجه خانم : سبزی کیلو بیستمن چقدر گرون به خدا اخرالزمان شده این چه وضعیه
و اش رو درست کردن و گذاشتن کامل اماده بشه و اما مرحله ی اخر ریختن رشته
خدیجه خانم درحالی که رشته ی اش رو میریخت میگفت : بترکه چشم عمت الهم صل علی محمد
بتزکه چشم زخم الهم صل علی محمد
و در دیگ و گذاشت
۳۰ دیقه ی بعد
خدیجع خانم همه ی کاسه های اش نذری رو پر از اش کرد
و ا.ت و جین کشک میریختن و اقا ممد رضا پیاز داغ
علیرضا هم سینی های نذری رو میبرد و بین هنسایه ها پخش میکرد
۱ ساعت بعد
خدیجه خانم : هوف تموم شد
جین : وای ا.ت نذری پختن خیلی باحاله
اقا ممد رضا : جین پسرم برو یه هندونه انداختم توی حوض وردار بیار بخوریم
و جین رفت هندونه ی بیره که علیرضا از پشت جین رو میترسونه و جین تعادلش
از دست میده و میفته توی حوض بزرگ
پر تز اب سر
و حدود ۵ دیقه اون تو میمونه و بعد خودش میاد بیرون
جین : وای چقدر سرد بود ( لرز )
ا.ت : وای جین خوبی عزیزم و دست کین رو گرفتم وای دستش خیلی داغ بود
ا.ت : چرا دستت داغه
پس وس گذاشت روی پیشونی و شکمش
ا.ت : جین تب داری ای خدا
بیا بریم تو و همه رفتن تو
خدیجه خانم سریع گوشه حال به تشک نرم انداخت و یه بالشت یه لحاف گرم و پشمی هم اورد
ا.ت : جین بیا لباستو عوض کن و لباسای جین رو با لباسای گرم زمستونه عوض کرد
و جین رو اونجا درازش داد
و درست همون موقع تلفن زنگ خورد
۵ دقیقه بعد
ا.ت : کی بود مامان
خدیجه خانم : خالت بود گفت پس فردا میخوان برن خرید عروسی تو و جینم برید
ا.ت : جین چطور تا اون موقع خوب شه
خدیجه خانم : مگه میخواید اونم ببرید
ا.ت : جین خیلی دوست داش توی خرید و عروسی های ایرانی شرکت کنه
خدیجه خانم رو به جین : جین جان پسرم واقعا میخوای بری ؟
جین : سرفه بله مادر جون
خدیجه خانم : خیله خب پس باید یکم اذیت شی و چیزای تلخ بخوری
جین : اشکال نداره میتونم بخورم
و طب سنتی در خانه اغاز میگردد :
. بیا مادر این دمنوش زردچوبه رو بخپر خوبه برات
. عسل واسه گلو عالیه برات دمنوش عسل درست کردم
. دمنوش سنجت محشره سری خوبت میکنه
. اب جوش عسل لیمو و زنجبیل نگم برات اب رو اتیشع
. بخور اویشن که دیگه عالی تر
. بهتر از بابونه نداریم
. پاشویه باعرق کاسنی تبت مباره پایین
. دمنوش مولین که دیگه بهتر تر
. باید سیستم ایمنی بدنتم تقویتسه بیا این دمنوش دارچین و بخور
. دود عنبرنسارا اگه بدونی چقدر مفیده
. دود اسفند همه میکروبا میبره
جین : به خدا خوب شدم
۹.۴k
۰۹ مهر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.