ادمین 🆖

سناریو

میگم نمیشه نری؟! اخه من بدون تو خیلی تنها میشم ، تو اولین و اخرین دوست صمیمی هستی که دارم 🥲
میخوام که از پیشت نرم اما نمیتونم
من یه ما*فیام
اگه کسی این حقیقتو بفهمه منو دستگیر میکنن
و این از پدرم بهم به ارث رسیده اگه پیدام کنن هم منو هم تو رو میکشن عزیزم اما من تا اخر عمر دوست تو هستم ، دیگه ناراحت نباش عه منم ناراحت میشما
......
*ده سال بعد
هوف نباید میزاشتم بره ، من دوستمو از دست دادم
_عزیزم.....عزیزم
+جانم،جانم
_تو خودتی بیب
+نه هیچی
_عزیزم عاقد اومد ، خیلی خوشحالم که دارم بالاخره بدستت میارم 🥹🤧
..........
ایا حاضر ..... را به عنوان همسر خود بپذیرید
°نخیر......تا وقتی که من هستم نخیر
.......
تو شک بودی ، اخه چطور بعد از ده سال ، دقیقا روز عروسیت ، و دقیقا چند دقیقه بعد از اینکه بهش فکر کردی اومد
.........
°من مسلحم پس اگه جون خودتونو دوست دارید نزدیک نشید ، من فقط عروسو میخوام ، همین
_فک کردی زنمو بهت میدم
°حالا یا میدی یا نه ، اون زن منه 😏
.......
اومد و تو رو برد و بخاطر اسلحه هاش هیچ کس نتونست حرفی بزنه ، اون تغییر کرده بود اما تو شناختیش
.......
+چطوری فهمیدی اینجام 🥹
°گفتم که من برمیگردم
حالام حاظری در همه لحظات زندگیت هیجان ، شادی ، غم ، رو با من تجربه کنی ؟
+اره
°چقد لباس عروست مسخرس
+وا.....
°امشب قراره مافیایی ترین عروسیت رو تجربه کنی قند عسل
اما قول بده اولین و اخرین دوس و معشوقت من باشم ❤️