مافیای بزرگ
𝐛𝐢𝐠 𝐦𝐚𝐟𝐢𝐚
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟓
عررررر خیلی ذوق داشتم که ته قرار بیاد برای همین پاشدم یه غذای خوش مزه درست کردم و کلی خوراکی آوردیم گذاشتم جلوی تلویزیون اتاق ته رو آماده کردم تقریبا همه چی آماده بود که یهوو زنگ خونه خوردم با ذوق بدو بدو رفتم سمت در و در و باز کردم
÷عرررر سلام بر آجی خوشگلم
_عرررر داداشی سلام (پریدن بغل ته)
÷دلم برات خیلی تنگ شده بود ولی میزاری بیام تو؟
_دل منم آره آره بیا تو
ویو ته
وارد خونه که شدم دیدم یه بوی غذای خوش مزه می یومد بعد ات هم جلوی تلویزیون میز مزه چیده بود گفتم
÷اووووو ات چیکار کردی چقدر خونت خوشگله
_مرسی قربونت کاری نکردم که شام خوردی
÷ن
_پس بدو بیت که غذا سرد میشه
÷اومدم
ویو ات
رفتیم نشستم شام خوردیم کلیییییییی حرف زدیم بعد رفتیم نشستیم رو مبل فلیم دیدیم و خوراکی ها رو خوردیم ساعت ۱ شب شده بود که ته گفت
÷ات اتاقم کجاست خستم کلیدی هم خوابم میاد
_آره منم خوابم میاد بیا بریم بخوابیم
با ته رفتیم سمت اتاق هامون من آنقدر خسته بودم که فقط تونستم آلارم صبح رو تنظیم کنم بعد همون جوری خودمو پرت کردم رو تخت و خوابم برد.
خوب شرایط پارت بعد دیدگاه به ۳۰ نفر برسه🌚🦋
𝐏𝐚𝐫𝐭 𝟓
عررررر خیلی ذوق داشتم که ته قرار بیاد برای همین پاشدم یه غذای خوش مزه درست کردم و کلی خوراکی آوردیم گذاشتم جلوی تلویزیون اتاق ته رو آماده کردم تقریبا همه چی آماده بود که یهوو زنگ خونه خوردم با ذوق بدو بدو رفتم سمت در و در و باز کردم
÷عرررر سلام بر آجی خوشگلم
_عرررر داداشی سلام (پریدن بغل ته)
÷دلم برات خیلی تنگ شده بود ولی میزاری بیام تو؟
_دل منم آره آره بیا تو
ویو ته
وارد خونه که شدم دیدم یه بوی غذای خوش مزه می یومد بعد ات هم جلوی تلویزیون میز مزه چیده بود گفتم
÷اووووو ات چیکار کردی چقدر خونت خوشگله
_مرسی قربونت کاری نکردم که شام خوردی
÷ن
_پس بدو بیت که غذا سرد میشه
÷اومدم
ویو ات
رفتیم نشستم شام خوردیم کلیییییییی حرف زدیم بعد رفتیم نشستیم رو مبل فلیم دیدیم و خوراکی ها رو خوردیم ساعت ۱ شب شده بود که ته گفت
÷ات اتاقم کجاست خستم کلیدی هم خوابم میاد
_آره منم خوابم میاد بیا بریم بخوابیم
با ته رفتیم سمت اتاق هامون من آنقدر خسته بودم که فقط تونستم آلارم صبح رو تنظیم کنم بعد همون جوری خودمو پرت کردم رو تخت و خوابم برد.
خوب شرایط پارت بعد دیدگاه به ۳۰ نفر برسه🌚🦋
۷.۷k
۰۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.