من بخاطر تو میمیرم پارت اخر
کوک:جبران میکنم..همه چیو جبران میکنم..بدون تو نمیتونم..لطفا این کارو نکن..معذرت میخام..بابت همه چی..برگرد..من بدون تو نمیتونم..اشتباه کردم..میدونم..میدونم همش تقصیر من بود..تو فقط بیا قول میدم همه چیو جبران کنم..مگه خودت نگفتی هنوز دیر نیست هااا؟
میا:بس کن..برووووو(داد)
خودمو از اونجا انداختم پایین که دستی دستمو گرفت..کوک بود..
کوک:بهم قول دادی هیچوقت تنهام نمیزاری..نباید بری..نمیزارم بری..
منو از اونجا بلندم کرد و نشست رو زمین و محکم بغلم کرد..
کوک:ببخش..قول میدم همه چیو درست کنم..چشامو باز میکنم و همه ی خوبیاتو میبینم.من عاشقتم..نمیزارم از دستم بری..
میا:دروغ میگی..هق.. دروغ میگی تو عاشقم نیستی
کوک:تو حاضری برام بمیری..نه؟همین الان داشتی خودتو بخاطرم میکشتی چرا نباید عاشقت باشم؟چرا؟عاشقتم بیشتر از هر چیزی..نمیزارم.. دیگه نمیزارم اب تو دلت تکون بخوره فقط بمون..پیش من بمون..
منو محکم تو بغلش فشار داد..چند ماه منتظر این بغل بودم..اما نه تو این صحنه..صحنه ای که قرار بود بمیرم..
کوک:نمیزارم اسیب ببینی..من هیچوقت نمیزارم بیمار از این بیمارستان بیرون بری.. هیچوقت..
میا:حتما باید این اتفاق میفتاد تا باورم میکردی؟🥺
کوک:نه من یکم زیادی احمقم..خودت که میدونی..به دل نگیر(لبخند)
کوک:هر کاری بگی برات میکنم..هرکاری..بگی بمیر میمیرم..بگی کل داراییتو میخام همشو تقدیمت میکنم هر کاری بخای برات میکنم..ولی ترکت نمیکنم
میا:پس بمیر..بخاطر من..بمیر
کوک محکم بوسم کرد و ولم کرد و رفت سمت پرتگاه..
میا:نههههههه برگرد
کوک:مگه خودت نخاستی؟
میا:نه بیااااا
اومد کنارم..
کوک:پس عشق ما از اینجا شرو شد..نه؟
میا:قول دادی..کوک من دوباره دارم بهت اعتماد میکنم..ببین چقد احمقم
کوک:قشنگه..
میا:چی
کوک:دوتا احمق عاشق همن
میا:🥲
میا:بس کن..برووووو(داد)
خودمو از اونجا انداختم پایین که دستی دستمو گرفت..کوک بود..
کوک:بهم قول دادی هیچوقت تنهام نمیزاری..نباید بری..نمیزارم بری..
منو از اونجا بلندم کرد و نشست رو زمین و محکم بغلم کرد..
کوک:ببخش..قول میدم همه چیو درست کنم..چشامو باز میکنم و همه ی خوبیاتو میبینم.من عاشقتم..نمیزارم از دستم بری..
میا:دروغ میگی..هق.. دروغ میگی تو عاشقم نیستی
کوک:تو حاضری برام بمیری..نه؟همین الان داشتی خودتو بخاطرم میکشتی چرا نباید عاشقت باشم؟چرا؟عاشقتم بیشتر از هر چیزی..نمیزارم.. دیگه نمیزارم اب تو دلت تکون بخوره فقط بمون..پیش من بمون..
منو محکم تو بغلش فشار داد..چند ماه منتظر این بغل بودم..اما نه تو این صحنه..صحنه ای که قرار بود بمیرم..
کوک:نمیزارم اسیب ببینی..من هیچوقت نمیزارم بیمار از این بیمارستان بیرون بری.. هیچوقت..
میا:حتما باید این اتفاق میفتاد تا باورم میکردی؟🥺
کوک:نه من یکم زیادی احمقم..خودت که میدونی..به دل نگیر(لبخند)
کوک:هر کاری بگی برات میکنم..هرکاری..بگی بمیر میمیرم..بگی کل داراییتو میخام همشو تقدیمت میکنم هر کاری بخای برات میکنم..ولی ترکت نمیکنم
میا:پس بمیر..بخاطر من..بمیر
کوک محکم بوسم کرد و ولم کرد و رفت سمت پرتگاه..
میا:نههههههه برگرد
کوک:مگه خودت نخاستی؟
میا:نه بیااااا
اومد کنارم..
کوک:پس عشق ما از اینجا شرو شد..نه؟
میا:قول دادی..کوک من دوباره دارم بهت اعتماد میکنم..ببین چقد احمقم
کوک:قشنگه..
میا:چی
کوک:دوتا احمق عاشق همن
میا:🥲
۲۶.۱k
۱۱ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.