Oblivion of the mafia part 6
جیمین: مینهو رو از کجا میشناسین
سوک یونگ: ببخشید بیوگرافیمونو با شجرع نامه براتون تعریف نکردیم😜
جیمین: شب تو خیار شور خوابیدی
سوک یونگ: قبل دزدیدنمون اره
سومین: اوهه داره میاد سمتمون
مینهو: سلام ته و سلام جیمین
ته و جیمین: سلام(سرد گفتن🥶 خودم یخیدم)
مینهو: سومین سوک یونگ اینجا چیکار میکنین
تهیونگ: مهمه
مینهو: نه بابا سو مین و تو😂
جیمین: چی انقد خنده داره
سومین: قیافش🥱
مینهو: ببینم شما هم باهمین
سوک یونگ: ن..
جیمین: اره مشکلیه
مینهو: خبب گیرتون اوردم
سومین: شروع شد
مینهو: هنوز پارتی قبلیه یادمه ها
سوک یونگ: خبب مگه دروغ بود از قیافه که محروم شدی
مینهو: هویی لوتون میدما
سومین: به چپ ترین نقطه راستم
تهیونگ: بسه
جیمین: اینجا چیزی پیدا نمیکنی
بابا و مامان ته و جیمین رسیدن
بابا هاشون : سلام
ته و جیمین: سلام
سومین و سوک یونگ: سلام
سومین: سه تا مرد با سه تا زن اومده بودن انکار همسراشون بودن
بابای تهیونگ: اسماتون چیه؟؟ خیلی کیوتین(با حالت مهربون)
سومین: کیم سو مین هستم
سوک یونگ: پارک سوک یونگ هستم
تهیونگ: عاا اومدن بریم سراغشون
تهیونگ: ضایع بازی در نیاری(اروم دم گوش سومین گف)
سومین: 😒
سومین: اونا اومدن پنج نفر بودن چهار مرد و یه دختر خوشتیپ
سوک یونگ: اونی اون دختره رو.. جطوری مینهو نگاش میکنه
سومین: باید منتظر 75 مین شکست عشقیش باشیم😂
(اون ادما فامیلیشون/ لی..سو..جانگ..یو)
بابای ته: سلام بفرمایید بشنید
نشستن
بابای ته: اقای سو از بهترین دوستام هستن
سو: معرفی نمیکنید
بابای ته: ایشون پسرم تهیونگ و ایشون کیم سومین دوس دخترش
تهیونگ: خوشبختم
سومین: سلام از دیدنتون خوشبختم
بابای جیمین: ایشون هم پسرم جیمین و دوس دخترش پارک سوک یونگ هستن
جیمین: سلام
سوک یونگ: سلام مشتاق دیدار
سو: سلام چه دخترای خوشگلی
سو: ایشون اقای لی.. اقای جانگ.. اقای یو هستن و ایشونم دخترم سو جی هیون هستن
هیون: خوشبختم
سوک یونگ و سومین یه تزئیم کوتاه کردن
داشتن خرف میزدن اینا که سو از سومین و سوک یونگ پرسید
سو: چطوری تونستین قلب این دوتا رو بدست بیارین قبلا که اصلا زیر بار نمیرفتن (به سومین گف)
سومین: عه..
تهیونگ: اروم که هیچ کی نشنید گف لازم نیس حتما بگی
سومین: نه اتفاقا خیلیم راحت بود..خب اینجوری شروع شد که منو یه چند نفر دزدیدن
و تهیونگم فک کنم منو دیده بود اومد دنبالم و نجاتم داد من حالم زیاد اون موقع خوب نبود و قبلانم میونه ی خوبی نداشتم با کسی جز سوک یونگ
سوک یونگ: ببخشید بیوگرافیمونو با شجرع نامه براتون تعریف نکردیم😜
جیمین: شب تو خیار شور خوابیدی
سوک یونگ: قبل دزدیدنمون اره
سومین: اوهه داره میاد سمتمون
مینهو: سلام ته و سلام جیمین
ته و جیمین: سلام(سرد گفتن🥶 خودم یخیدم)
مینهو: سومین سوک یونگ اینجا چیکار میکنین
تهیونگ: مهمه
مینهو: نه بابا سو مین و تو😂
جیمین: چی انقد خنده داره
سومین: قیافش🥱
مینهو: ببینم شما هم باهمین
سوک یونگ: ن..
جیمین: اره مشکلیه
مینهو: خبب گیرتون اوردم
سومین: شروع شد
مینهو: هنوز پارتی قبلیه یادمه ها
سوک یونگ: خبب مگه دروغ بود از قیافه که محروم شدی
مینهو: هویی لوتون میدما
سومین: به چپ ترین نقطه راستم
تهیونگ: بسه
جیمین: اینجا چیزی پیدا نمیکنی
بابا و مامان ته و جیمین رسیدن
بابا هاشون : سلام
ته و جیمین: سلام
سومین و سوک یونگ: سلام
سومین: سه تا مرد با سه تا زن اومده بودن انکار همسراشون بودن
بابای تهیونگ: اسماتون چیه؟؟ خیلی کیوتین(با حالت مهربون)
سومین: کیم سو مین هستم
سوک یونگ: پارک سوک یونگ هستم
تهیونگ: عاا اومدن بریم سراغشون
تهیونگ: ضایع بازی در نیاری(اروم دم گوش سومین گف)
سومین: 😒
سومین: اونا اومدن پنج نفر بودن چهار مرد و یه دختر خوشتیپ
سوک یونگ: اونی اون دختره رو.. جطوری مینهو نگاش میکنه
سومین: باید منتظر 75 مین شکست عشقیش باشیم😂
(اون ادما فامیلیشون/ لی..سو..جانگ..یو)
بابای ته: سلام بفرمایید بشنید
نشستن
بابای ته: اقای سو از بهترین دوستام هستن
سو: معرفی نمیکنید
بابای ته: ایشون پسرم تهیونگ و ایشون کیم سومین دوس دخترش
تهیونگ: خوشبختم
سومین: سلام از دیدنتون خوشبختم
بابای جیمین: ایشون هم پسرم جیمین و دوس دخترش پارک سوک یونگ هستن
جیمین: سلام
سوک یونگ: سلام مشتاق دیدار
سو: سلام چه دخترای خوشگلی
سو: ایشون اقای لی.. اقای جانگ.. اقای یو هستن و ایشونم دخترم سو جی هیون هستن
هیون: خوشبختم
سوک یونگ و سومین یه تزئیم کوتاه کردن
داشتن خرف میزدن اینا که سو از سومین و سوک یونگ پرسید
سو: چطوری تونستین قلب این دوتا رو بدست بیارین قبلا که اصلا زیر بار نمیرفتن (به سومین گف)
سومین: عه..
تهیونگ: اروم که هیچ کی نشنید گف لازم نیس حتما بگی
سومین: نه اتفاقا خیلیم راحت بود..خب اینجوری شروع شد که منو یه چند نفر دزدیدن
و تهیونگم فک کنم منو دیده بود اومد دنبالم و نجاتم داد من حالم زیاد اون موقع خوب نبود و قبلانم میونه ی خوبی نداشتم با کسی جز سوک یونگ
۴.۶k
۲۵ خرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.