پارت 13
از اتاق خارج شدم رفتم از اجوما پرسیدم اتاق کوک کجاست بهم گفت آخر این راهرو هست رسيدم دم در اتاقش چند بار در زدم جواب نداد صدای آب میومد احتمالا حموم بود میخواستم برم که چشمم به قاب عکسی افتاد نزدیکتر شدم
یه پسری که شبیه جونگ کوک بود همراه با دختری با موهای بلند خرمایی چرا دختره اینقدر برام آشنا بود دستم رو روش کشیدم یهو سرم شروع به درد کردن کرد بچه که بودم سرم شکسته بود بخاطر همین برخی اوقات هیچ چیزی از بچگیم یادم نمیومد ولی یه پسری بود که همراه با دختر بچه ای بازی میکرد و ا/ت صداش میزد یه پسر دیگه ای هم کنارش بود پس اون کی بود من چم شده سرم به قدری درد میکرد که حاضر نبودم کاری کنم جونگ کوک از حموم در اومد وقتی من رو دید زود دوید سمتم یاد خاطره دیگه افتادم ا/ت وایسا هیی چیکار میکنی اوم چه قدر خوشگل شدی
نه نه بابا اونیییییی
جونگ کوک بغلم کرد ایملدا حالت خوبه چیشد یهو چت شده ایملدا
از حال رفتم و دیگه چیزی نفهمیدم
وقتی بلند شدم جونگ کوک بالا سرم بود
من چم شده
ایملدا تو سرت درد میکرد دکتر اومد این دارو رو بهت داد ببینم نکنه سرت شکسته
آه آره سرم درد میکرد چون وقتی بچه بودم شکست
آها باشه
یه پسری که شبیه جونگ کوک بود همراه با دختری با موهای بلند خرمایی چرا دختره اینقدر برام آشنا بود دستم رو روش کشیدم یهو سرم شروع به درد کردن کرد بچه که بودم سرم شکسته بود بخاطر همین برخی اوقات هیچ چیزی از بچگیم یادم نمیومد ولی یه پسری بود که همراه با دختر بچه ای بازی میکرد و ا/ت صداش میزد یه پسر دیگه ای هم کنارش بود پس اون کی بود من چم شده سرم به قدری درد میکرد که حاضر نبودم کاری کنم جونگ کوک از حموم در اومد وقتی من رو دید زود دوید سمتم یاد خاطره دیگه افتادم ا/ت وایسا هیی چیکار میکنی اوم چه قدر خوشگل شدی
نه نه بابا اونیییییی
جونگ کوک بغلم کرد ایملدا حالت خوبه چیشد یهو چت شده ایملدا
از حال رفتم و دیگه چیزی نفهمیدم
وقتی بلند شدم جونگ کوک بالا سرم بود
من چم شده
ایملدا تو سرت درد میکرد دکتر اومد این دارو رو بهت داد ببینم نکنه سرت شکسته
آه آره سرم درد میکرد چون وقتی بچه بودم شکست
آها باشه
۶۴.۴k
۳۱ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.