برادران کیوسکه پارت ۷
همینطوری نشسته بودیم منتظر غذا که یهو....
خب شاید باورتون نشه ولی غذا رو اوردنننن
جدا منتظر ی اتفاق مهم و خاص بودین اگر هنوز هم هستین بزارین بگم وسط غذا چشمم به دو نفری که با هم وارد رستوران شدن افتاد یه پسر و یه دختر :/
منم با چشمم دنبالشون کردم و میزشون رو یافتم
بعد دیگه حواسم رو ب غذا دادم
(تموم شدن غذا)
یو: ممنوووننن خیلییی خوشمزه بود من الان میام بای بایییی
و پاشدم رفتم پیش اون دو نفر
از پشت یهو دستم رو گذاشتم رو شونه های پسره و پسره تقریبا از جاش پرید
یو: بهههه سلام داشع گلم خوبییی؟
پسر:ی.یو تو اینجا چیکار میکنی 😐
یو:اومدم ب دوست عزیزم سر بزنم
پسر : وایسا چی؟
منم نگاهی ب دختره کردم و گفتم
یو : نوچ نوچ نوچ خاککک تو سرت نگفته بودی میخوای ب میکو خیانت کنی 😐
دختره :امم چی؟ کویو میشه لطف کنی بگی این پسره چی میگه ؟
کویو:ام..
که من وسط حرفش پریدم
یو: نمیدونستی کویو دوس دختر داره ؟
کویو:یو میشه خف..
که دختره یه دونه زد تو گوشش و رفت بیرون
کویو هم دستشو گزاشت همون جایی که دختره زد و با ارامش گفت
کویو : خاک تو سرت یو چه غلطی کردی ؟
یو: خب من اولین دوس دخترت رو پروندم
کویو :خاک تو سرت برو برش گردون 😐
یو: چرا اونوقت ؟
کویو:چون که رییس گفته بود برای پدایش اطلاعات بیشتر از یه مافیایی دوس پسر اون دختره شم احمق جونم 😐
یو: بعدش قراره دلش رو بشکونی نه 😐
کویو: مگه من عین توعم 😐😐 یه کاری میکنم ازم متنفر شه داش 😐
یو : هممم باشه الان میارمش
بعد رفتم بیرون دیدم دختره اونور نشسته
(نکته کویو ۱۸ سالشه )
رفتم پیشش
یو: ام ببخشید خانم
برگشت منو نگاه کرد
یو : راستش من واقعا میخاستم شوخی کنم ببخشید میدونم شوخی خوبی نبود ولی خب ببخشید دیگه بزارین ب حساب بچگیم 😐
دختره : اصلا تو کی هستی ؟؟
یو: من دوست کویو ام 😐
دختره : بهش فکر میکنم
یو :خیلییی منوننن
بعد رفتم سمت میزمون و با اشاره به کویو فهموندم موفق شدم
نشستم سر جام که باجی گفت
باجی : کجا رفته بودی
کویو : اومده بود کرم بریزه 😐😐
اخ اخ این بده خیلی بدهه
یو: هه هه هه (خنده عصبی ) کویو جونمممم تو که داد اش منییی (وی درحال تلاش برای خر کردن )
کویو:.....
-----------------
هعععییی من بعد از قرن هاااا سالل پارتیدم جایزه بدین
ببخشید اگر این پارت یکم کمتر بود و یا جالب نبود و دیر نوشتمش
ولی در عوض فهمیدین که یو جزو ی مافیاس😐
امید وارم خوشتون اومده باشه تا قرن های بعدی بای
شاید اگر یادم بود تو پارت بعد عکس کویو و داداشش رو موگوذارم
خب شاید باورتون نشه ولی غذا رو اوردنننن
جدا منتظر ی اتفاق مهم و خاص بودین اگر هنوز هم هستین بزارین بگم وسط غذا چشمم به دو نفری که با هم وارد رستوران شدن افتاد یه پسر و یه دختر :/
منم با چشمم دنبالشون کردم و میزشون رو یافتم
بعد دیگه حواسم رو ب غذا دادم
(تموم شدن غذا)
یو: ممنوووننن خیلییی خوشمزه بود من الان میام بای بایییی
و پاشدم رفتم پیش اون دو نفر
از پشت یهو دستم رو گذاشتم رو شونه های پسره و پسره تقریبا از جاش پرید
یو: بهههه سلام داشع گلم خوبییی؟
پسر:ی.یو تو اینجا چیکار میکنی 😐
یو:اومدم ب دوست عزیزم سر بزنم
پسر : وایسا چی؟
منم نگاهی ب دختره کردم و گفتم
یو : نوچ نوچ نوچ خاککک تو سرت نگفته بودی میخوای ب میکو خیانت کنی 😐
دختره :امم چی؟ کویو میشه لطف کنی بگی این پسره چی میگه ؟
کویو:ام..
که من وسط حرفش پریدم
یو: نمیدونستی کویو دوس دختر داره ؟
کویو:یو میشه خف..
که دختره یه دونه زد تو گوشش و رفت بیرون
کویو هم دستشو گزاشت همون جایی که دختره زد و با ارامش گفت
کویو : خاک تو سرت یو چه غلطی کردی ؟
یو: خب من اولین دوس دخترت رو پروندم
کویو :خاک تو سرت برو برش گردون 😐
یو: چرا اونوقت ؟
کویو:چون که رییس گفته بود برای پدایش اطلاعات بیشتر از یه مافیایی دوس پسر اون دختره شم احمق جونم 😐
یو: بعدش قراره دلش رو بشکونی نه 😐
کویو: مگه من عین توعم 😐😐 یه کاری میکنم ازم متنفر شه داش 😐
یو : هممم باشه الان میارمش
بعد رفتم بیرون دیدم دختره اونور نشسته
(نکته کویو ۱۸ سالشه )
رفتم پیشش
یو: ام ببخشید خانم
برگشت منو نگاه کرد
یو : راستش من واقعا میخاستم شوخی کنم ببخشید میدونم شوخی خوبی نبود ولی خب ببخشید دیگه بزارین ب حساب بچگیم 😐
دختره : اصلا تو کی هستی ؟؟
یو: من دوست کویو ام 😐
دختره : بهش فکر میکنم
یو :خیلییی منوننن
بعد رفتم سمت میزمون و با اشاره به کویو فهموندم موفق شدم
نشستم سر جام که باجی گفت
باجی : کجا رفته بودی
کویو : اومده بود کرم بریزه 😐😐
اخ اخ این بده خیلی بدهه
یو: هه هه هه (خنده عصبی ) کویو جونمممم تو که داد اش منییی (وی درحال تلاش برای خر کردن )
کویو:.....
-----------------
هعععییی من بعد از قرن هاااا سالل پارتیدم جایزه بدین
ببخشید اگر این پارت یکم کمتر بود و یا جالب نبود و دیر نوشتمش
ولی در عوض فهمیدین که یو جزو ی مافیاس😐
امید وارم خوشتون اومده باشه تا قرن های بعدی بای
شاید اگر یادم بود تو پارت بعد عکس کویو و داداشش رو موگوذارم
۳.۶k
۱۳ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.