جایگزین عشق

p۳
که یهو تهیونگ رو زمین نشست
_اِههههه اذیتم نکن اصن گَلط کردم خوبه؟
از شدت کیوتیش خندم گرفت برگشتم سمتش دویدم پیشش بغلش کردمو گفتم
•اره خوبه
بعد کولم کرد و رفت سمت ماشین و منو برد خونمون
تو گوشیم بودم که تهیونگ اس داد...
_دارم میرم بار..
•منم میام بات..
_غلط میکنی..
•پس تو ام نباید بری..
_من با پسرا میرم.. تنها نیستم..
•منم با تو میام تنها نیستم
_نه برا تو خطرناکه
دیگه اصرار نکردم رفتم به جیمین پیام دادم
•میخام تهیونگو تو بار سوپرایز کنم..
بگو کدوم بار میرید
☆همون باری که تو و تهیونگ توش با هم اشنا شدین...
•مرسی بای
☆بای جوجه رنگی♡
اماده شدم و رسیدم به بار ماشیناشون جلو در بود رفتم تو...
ولی با دیدن صحنه ای که دیدم خشکم زد..
ته... تهیونگ داشتبا دختره لب میگرفت..
دست تهیونگ رو باسن دختره بودو دختره دستشو کرده بود تو شلوار ته...
رفتم جلو
•تهیونگ
_اح بیب یه لحظه وایسا..
_اوه بیبی گرل اینجایی(حالت مست)
•خفه شو دست دختره تو شلوار تو چیکار میکرد؟
_اِممم داشت لذت میبرد
•اشغال عوضی بده همون لذت ببره..(با داد)
اینو که گفتم...