فيك كوكي پارت٥
پارت٥
بيو ات:كوكي گفت
كوكي :پولو رد كنين بيايين ماهم اصلحه ها رو ميديم
بيو كوكي:
پولو دادن اصلحه هارو دادم كيف رو باز كردم و ديدم ي نوشته:
نوشته:اميد وارم اين اخرين باري باشه ك گول ميخوري…!
عصبي شدم كيف رو پرت كردم و دوييدم رفتم دونبالمون و مشت زدم رو صورتشون
كوكي:عوضيا واسئلو بدين
بيو ات:
دونبال كوك رفتيم خشم توي چشاش عحيب بود يهو ديدم دعوا شد اوني ك دستش اصلحه ها بود در رفت جنكوك نفهميدم منو ته باهم رفتيم دونبالش من محكم زدمش زدمش يكي از بغل تير زد ب كتفك كتفك داشت خون مبومد ك داشت دوباره شليك ميكرد ته اومد جلوم خورد ب دست ته ،ته افتاد هي صداش زدم گفتم
ات:ته حالت خوبه
ته:خوبم ولي نميتونم تكون بخورم
بيو ات:يهو ديدم جنكوك اومد مارو ديد لا داد اومد پيشم و همون جايي ك زخمي شد رو دستم از همونجا منو محكم هوب داد و رفت پيش ته گفت:
كوك:ته داداش حالت خوبه ؟
كوك:ان يعني من تورو راسه جي اوردم برو كمشو نبينمت(با داد)
ات:چي(بغض)
بيو ات:رفتم خودم ب هتل بعد نيم ساعت جنكوك و ته اومدن ديت ته روپانسمان كردن
فقط جنكوك و ته بودن. اتاق ته:
ته:بنظرم نبايد سرش داد ميزدي و هولش ميدادي اونم زخمي شده بود اونم بد جوري
كوك:واقعا..؟
بيو كوك :رفتم اتاق ات
بيو ات:داشتم با. بغض لباسمو در ميوردم ك زخمى ببينم و لباسمو در اوردم(با تاپ)
داشتم نگاه ميكردم اصن نميتونستم تكونش بدم ك..
بيو ات:كوكي گفت
كوكي :پولو رد كنين بيايين ماهم اصلحه ها رو ميديم
بيو كوكي:
پولو دادن اصلحه هارو دادم كيف رو باز كردم و ديدم ي نوشته:
نوشته:اميد وارم اين اخرين باري باشه ك گول ميخوري…!
عصبي شدم كيف رو پرت كردم و دوييدم رفتم دونبالمون و مشت زدم رو صورتشون
كوكي:عوضيا واسئلو بدين
بيو ات:
دونبال كوك رفتيم خشم توي چشاش عحيب بود يهو ديدم دعوا شد اوني ك دستش اصلحه ها بود در رفت جنكوك نفهميدم منو ته باهم رفتيم دونبالش من محكم زدمش زدمش يكي از بغل تير زد ب كتفك كتفك داشت خون مبومد ك داشت دوباره شليك ميكرد ته اومد جلوم خورد ب دست ته ،ته افتاد هي صداش زدم گفتم
ات:ته حالت خوبه
ته:خوبم ولي نميتونم تكون بخورم
بيو ات:يهو ديدم جنكوك اومد مارو ديد لا داد اومد پيشم و همون جايي ك زخمي شد رو دستم از همونجا منو محكم هوب داد و رفت پيش ته گفت:
كوك:ته داداش حالت خوبه ؟
كوك:ان يعني من تورو راسه جي اوردم برو كمشو نبينمت(با داد)
ات:چي(بغض)
بيو ات:رفتم خودم ب هتل بعد نيم ساعت جنكوك و ته اومدن ديت ته روپانسمان كردن
فقط جنكوك و ته بودن. اتاق ته:
ته:بنظرم نبايد سرش داد ميزدي و هولش ميدادي اونم زخمي شده بود اونم بد جوري
كوك:واقعا..؟
بيو كوك :رفتم اتاق ات
بيو ات:داشتم با. بغض لباسمو در ميوردم ك زخمى ببينم و لباسمو در اوردم(با تاپ)
داشتم نگاه ميكردم اصن نميتونستم تكونش بدم ك..
۲.۵k
۱۴ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.