لیدی مغرور15
#لیدی_مغرور15
نگاهی پر از تعجب بهش انداختم..
+ بهتره در این مورد تو شرکت صحبت کنیم...
باهم سوار ماشین شدیم...
تو مسیر بینمون چیزی ردو بدل نشد..
و این سکوته پر معنا بدجوری عذابم میداد!
بعد از چند دقیقه ای به شرکت رسیدیم...
وقتی وارد شدیم کارکنا جوری نگاه میکردن انگار تاحالا ندیدش...
ینی انقد تغییر کرده؟!
نگاه مخفیانمو بهش دوختم..
ولی من همچین فکری نمیکنم۰_۰
یکی از نگهبانا به سمتم اومد و بعد از دید زدن تهیونگ رو به من با صدایی ارومی گفت:
-خانم.. دستور داده بودین نزاریم آقای کیم داخل بیان...
کلافه نفسی سر دادم..
+واقعا نمیفهمم.. من پول مفت گیر اوردم که شماهارو استخدام کردم؟! شما از پس خودتونم برنمیاین چه برسه به... هعی... چشای کورتو وا کن ببین ... خودم اوردمش.. پس ینی اشکالی نداره.... اوکی؟
-بله.. معذرت میخوام..
+گمشو اونور..
بعد از طی کردن مسیر کوتاهی داخل اتاق شدیم...
سمت میزم رفتم و درحالی که میشستم با سر به صندلی روبه روش اشاره زدم..
+بشین..
بدون حرفی صندلی رو عقب کشید و نشست..
+خب؟ چی میخوای؟!
نیم نگاهی بهم انداخت و تمام حرفاشو تو یک کلمه خلاصه کرد..
-وکیل...
انگشتامو تو هم قفل کردمو سعی کردم خونسرد به نظر بیام..
+منظورت؟
-میخوام وکیل شرکت بشم...
خنده کوتاهی کردم و دوباره ثابت شدم..
+خب وکیل... دلیل انتخابت چیه؟! اصلا بگو ببینم تو چیزی از وکالت سرت میشه که همچین تصمیمی گرفتی؟!
-دیگه این چیزاش به خودم مربوطه.. فقط بگو.. قبول میکنی یا نه؟
قبول میکنم؟!
نمیدونم..
اگه وکیل شرکت باشه هرجا برم همراهمه و این... وای خدای من خیلی غیر قابل تحمله...
ولی بنظرم اینجوری بهتره.. چون خودم زیر نظر دارمش...!
+باشه.. مشکلی نیست.. فقط شرط داره..
-چه شرطی ؟!
+همینجا تو کره بمونی
-خودتم اینو میدونی که وکالتم همیشگی نیست.. پس دلیلی نداره همینجا زندگی کنم!
+تنها شرطه قبول شدنت همینه..
- باش قبوله... فقط... فراموش نکن که درازای وکالتم بهت پول چکاتو میدم.. پس انقد شرطو شروط نزار!
سرمو تکون دادم و برگه ای از کشوم برداشتم...
خودکار روی میزمو به دست گرفتم، بلند شدم و به سمتش رفتم..
برگه و خودکارو جلوش گذاشتم و درحالی که پشت سرش قدم قدم راه میرفتم شروع به صحبت کردم..
+قرار دادی که با شرکت میبندی دوساله اس.. و یادت باشه نمیتونی استعفا بدی یا هرچیز دیگه.. در غیر این صورت میتونم به راحتی ازت شکایت کنم و بعدشم که...
های گایز برگشتم
متاسفانه گوشیم به چوخ رفته بود واس همین نبودم ...
اینم ازین پارت امیدوارم خوشت بیاد و اینکه اگه لایک و کانت بزارین فردا هم یه پارت دیگه میزارم❤️
نگاهی پر از تعجب بهش انداختم..
+ بهتره در این مورد تو شرکت صحبت کنیم...
باهم سوار ماشین شدیم...
تو مسیر بینمون چیزی ردو بدل نشد..
و این سکوته پر معنا بدجوری عذابم میداد!
بعد از چند دقیقه ای به شرکت رسیدیم...
وقتی وارد شدیم کارکنا جوری نگاه میکردن انگار تاحالا ندیدش...
ینی انقد تغییر کرده؟!
نگاه مخفیانمو بهش دوختم..
ولی من همچین فکری نمیکنم۰_۰
یکی از نگهبانا به سمتم اومد و بعد از دید زدن تهیونگ رو به من با صدایی ارومی گفت:
-خانم.. دستور داده بودین نزاریم آقای کیم داخل بیان...
کلافه نفسی سر دادم..
+واقعا نمیفهمم.. من پول مفت گیر اوردم که شماهارو استخدام کردم؟! شما از پس خودتونم برنمیاین چه برسه به... هعی... چشای کورتو وا کن ببین ... خودم اوردمش.. پس ینی اشکالی نداره.... اوکی؟
-بله.. معذرت میخوام..
+گمشو اونور..
بعد از طی کردن مسیر کوتاهی داخل اتاق شدیم...
سمت میزم رفتم و درحالی که میشستم با سر به صندلی روبه روش اشاره زدم..
+بشین..
بدون حرفی صندلی رو عقب کشید و نشست..
+خب؟ چی میخوای؟!
نیم نگاهی بهم انداخت و تمام حرفاشو تو یک کلمه خلاصه کرد..
-وکیل...
انگشتامو تو هم قفل کردمو سعی کردم خونسرد به نظر بیام..
+منظورت؟
-میخوام وکیل شرکت بشم...
خنده کوتاهی کردم و دوباره ثابت شدم..
+خب وکیل... دلیل انتخابت چیه؟! اصلا بگو ببینم تو چیزی از وکالت سرت میشه که همچین تصمیمی گرفتی؟!
-دیگه این چیزاش به خودم مربوطه.. فقط بگو.. قبول میکنی یا نه؟
قبول میکنم؟!
نمیدونم..
اگه وکیل شرکت باشه هرجا برم همراهمه و این... وای خدای من خیلی غیر قابل تحمله...
ولی بنظرم اینجوری بهتره.. چون خودم زیر نظر دارمش...!
+باشه.. مشکلی نیست.. فقط شرط داره..
-چه شرطی ؟!
+همینجا تو کره بمونی
-خودتم اینو میدونی که وکالتم همیشگی نیست.. پس دلیلی نداره همینجا زندگی کنم!
+تنها شرطه قبول شدنت همینه..
- باش قبوله... فقط... فراموش نکن که درازای وکالتم بهت پول چکاتو میدم.. پس انقد شرطو شروط نزار!
سرمو تکون دادم و برگه ای از کشوم برداشتم...
خودکار روی میزمو به دست گرفتم، بلند شدم و به سمتش رفتم..
برگه و خودکارو جلوش گذاشتم و درحالی که پشت سرش قدم قدم راه میرفتم شروع به صحبت کردم..
+قرار دادی که با شرکت میبندی دوساله اس.. و یادت باشه نمیتونی استعفا بدی یا هرچیز دیگه.. در غیر این صورت میتونم به راحتی ازت شکایت کنم و بعدشم که...
های گایز برگشتم
متاسفانه گوشیم به چوخ رفته بود واس همین نبودم ...
اینم ازین پارت امیدوارم خوشت بیاد و اینکه اگه لایک و کانت بزارین فردا هم یه پارت دیگه میزارم❤️
۱۱.۴k
۲۰ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.