نامی که رفت منم بلند شدم رفتم اول دست به اب بعد رفتم حموم
نامی که رفت منم بلند شدم رفتم اول دست به اب بعد رفتم حموم
حدود نیم ساعت بعد اومدم بیرون رفتم جلوی اینه و روتین صبح همو انجام دادم
رفتم از اتاق بیرون که دیدم جین جلوی اشپزخونه وایستاد و داد میزنه
🐹نیا نزدیک برو اونور
🐨واسه چی چیشده
🐹چیشده؟ تو یک چاقو دستت گرفتی نامجون چاقو رو بزار اونور
رفتم کنار جین وایستادم که دیدم نامی چاقویی که جین باهاش گوشت و سبزی هارو خرد میکنه دستشه
🐌داری چیکار میکنی نامی
🐨هیچی میخوام واسه صبحونه یکم گوشت تیکه کنم و سرخش کنم
🐹چاقو رو بزار کنار خودم انجامش میدم
نامجون چاقو گذاشت کنار نشست پشت میز
جین هم با کلی غر غر گفت
🐹مگه یادت نیس دفعه پیش قرار بود کل خونه رو اتیش بزنی خوبه یونگی همون لحظه سر رسیده بود
حدود نیم ساعت بعد اومدم بیرون رفتم جلوی اینه و روتین صبح همو انجام دادم
رفتم از اتاق بیرون که دیدم جین جلوی اشپزخونه وایستاد و داد میزنه
🐹نیا نزدیک برو اونور
🐨واسه چی چیشده
🐹چیشده؟ تو یک چاقو دستت گرفتی نامجون چاقو رو بزار اونور
رفتم کنار جین وایستادم که دیدم نامی چاقویی که جین باهاش گوشت و سبزی هارو خرد میکنه دستشه
🐌داری چیکار میکنی نامی
🐨هیچی میخوام واسه صبحونه یکم گوشت تیکه کنم و سرخش کنم
🐹چاقو رو بزار کنار خودم انجامش میدم
نامجون چاقو گذاشت کنار نشست پشت میز
جین هم با کلی غر غر گفت
🐹مگه یادت نیس دفعه پیش قرار بود کل خونه رو اتیش بزنی خوبه یونگی همون لحظه سر رسیده بود
۶۰۳
۰۶ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.