Black Cigarette p13
" میخوای بهم بگی چی ذهنت رو انقد مشغول کرده؟"Jimin
" خب من امروز عمل دارم. استرس دارم و یکمی نگرانم" Sony
" تو قوی بودی و هستی. تو با وجود مشکل ریه هات ادامه میدی اما ٍّٖبِدون ترسیدن یه احساس غریزیه. طبیعیه بترسی ولی اگه بخوای من میتونم بهت بغل رایگان بدم."Jimin
" مرسی جیمین شی. میدونستی تو خیلی مهربونی؟"Sony
جیمین لبخندی رو لبانش شکل گرفت و گفت:" من؟من مهربون نیستم. اشتباه میکنی "Jimin
" آره تو...تو توی سینت یه قلب مهربون...."Sony
سرفه ها بی رحمانه به سونی حمله کردند و اجازه کامل کردن جمله اش را به او ندادند.
جیمین ترس و نگرانی قلبش مانند گنجشک می تپید.
" چیشد سونی؟"Jimin
و ناگهان زنگ خطر در گوش جیمین زده شد.
"اسپری هات کجاست؟"Jimin
سونی اشاره ای به جیبش کرد و جیمین با دستپاچگی
به سونی نزدیک شد و خم شد تا اسپری را از جیبش بردارد.
اسپری را وارد دهان سونی کرد دوبار فشردش.
انگار آبی بود بر روی آتش. بخاطر کمبود اکسیژن صورت کبود سونی شده بود اما حالا کم کم داشت رو به روشنی می رفت.
" حالت خوبه؟"Jimin
سونی سری تکان داد اما در چشمان پسرک نگرانی را به وضوح می خواند.
"حالم خوبه. نگران نباش. به زودی همه چی درست میشه "Sony
از خودم بدم میاد🤧
دستم خورد توی نوت گوشیم که پارت سیزده رو نوشته بودم، پاک شد.🥲
اینو یهویی نوشتم.
" خب من امروز عمل دارم. استرس دارم و یکمی نگرانم" Sony
" تو قوی بودی و هستی. تو با وجود مشکل ریه هات ادامه میدی اما ٍّٖبِدون ترسیدن یه احساس غریزیه. طبیعیه بترسی ولی اگه بخوای من میتونم بهت بغل رایگان بدم."Jimin
" مرسی جیمین شی. میدونستی تو خیلی مهربونی؟"Sony
جیمین لبخندی رو لبانش شکل گرفت و گفت:" من؟من مهربون نیستم. اشتباه میکنی "Jimin
" آره تو...تو توی سینت یه قلب مهربون...."Sony
سرفه ها بی رحمانه به سونی حمله کردند و اجازه کامل کردن جمله اش را به او ندادند.
جیمین ترس و نگرانی قلبش مانند گنجشک می تپید.
" چیشد سونی؟"Jimin
و ناگهان زنگ خطر در گوش جیمین زده شد.
"اسپری هات کجاست؟"Jimin
سونی اشاره ای به جیبش کرد و جیمین با دستپاچگی
به سونی نزدیک شد و خم شد تا اسپری را از جیبش بردارد.
اسپری را وارد دهان سونی کرد دوبار فشردش.
انگار آبی بود بر روی آتش. بخاطر کمبود اکسیژن صورت کبود سونی شده بود اما حالا کم کم داشت رو به روشنی می رفت.
" حالت خوبه؟"Jimin
سونی سری تکان داد اما در چشمان پسرک نگرانی را به وضوح می خواند.
"حالم خوبه. نگران نباش. به زودی همه چی درست میشه "Sony
از خودم بدم میاد🤧
دستم خورد توی نوت گوشیم که پارت سیزده رو نوشته بودم، پاک شد.🥲
اینو یهویی نوشتم.
۸.۴k
۳۱ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.