عشقی غرق در تنفر پارت ۱
برای بار آخر به خودش داخل آینه نگاهی انداخت
دستی توی موهاش کشید
وقتی نفس میکشید میشد استرس رو احساس کرد
کسی در زد و آروم در رو باز کرد…
خانم جئون: اومو!نمیشه به سلیقه جونگکوک شک کرد
مامان ا.ت:چقد خوشگل شدی
ا.ت:وای موهام خیلی بد شده ن؟بگم بیاد درست…
خانم جئون:نه عزیزم خیلی هم خوبه
م ا.ت:دیگه کم کم باید بریم پایین
سریع دستشو گرفتم:وای ن!من نمیتونم
خانم جئون با نگرانی پرسید:چرا؟چیزی شده؟
ا.ت:استرس دارم
هردو با هم خندیدند:ا.ت سریع باش!
آروم به سمت پایین حرکت کردم:دسته گلم!
م ا.ت:اینجاست
مرد با دیدن دختر رو به روش محو زیباییش شد…
ا.ت:چیزی شده؟خیلی بد شدم؟(نگران)
جئون:بی…بی شک بی نقص ترینی!
تا وقتی ک رسیدن هیچ چیزی بینشون رد و بدل نشد
مرد دست دخترک کنارش رو گرفت و به سمت داخل حرکت کردند
با وارد شدنشون بقیه شروع کردن به دست و جیغ زدن!
____________
نظرتون ؟پارت بعد بزارممم یا ن؟
دستی توی موهاش کشید
وقتی نفس میکشید میشد استرس رو احساس کرد
کسی در زد و آروم در رو باز کرد…
خانم جئون: اومو!نمیشه به سلیقه جونگکوک شک کرد
مامان ا.ت:چقد خوشگل شدی
ا.ت:وای موهام خیلی بد شده ن؟بگم بیاد درست…
خانم جئون:نه عزیزم خیلی هم خوبه
م ا.ت:دیگه کم کم باید بریم پایین
سریع دستشو گرفتم:وای ن!من نمیتونم
خانم جئون با نگرانی پرسید:چرا؟چیزی شده؟
ا.ت:استرس دارم
هردو با هم خندیدند:ا.ت سریع باش!
آروم به سمت پایین حرکت کردم:دسته گلم!
م ا.ت:اینجاست
مرد با دیدن دختر رو به روش محو زیباییش شد…
ا.ت:چیزی شده؟خیلی بد شدم؟(نگران)
جئون:بی…بی شک بی نقص ترینی!
تا وقتی ک رسیدن هیچ چیزی بینشون رد و بدل نشد
مرد دست دخترک کنارش رو گرفت و به سمت داخل حرکت کردند
با وارد شدنشون بقیه شروع کردن به دست و جیغ زدن!
____________
نظرتون ؟پارت بعد بزارممم یا ن؟
۴.۲k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.