Roman 1
نام رمان : تحسین برانگیز .
کارکتر ها : هیونگ لاین بی تی اس / پارک جیمین / جئون جانگ کوک / کیم تهیونگ / پی دی نیم / آجوما / خورشید تهرانی / مهرداد تهرانی / والدین تهرانی ( مهری و محمد ) / حسام داوودی / مریم داوودی / # داوودی ( فاطمه و علی ) / سحر بابایی / حسین بابایی / # بابایی ( ایران و حامد ) / بقیه هم کم کم وارد میشن .
آجوما کیه ؟ « خزان اوایل دبیو که پسرا پول نداشتن و … آجوما که یه ایرانی بود و همسر و پسرش و از دست داده بود با پسرا همسایه میشه و گاهی براشون غذا آماده میکرد و … و بعد معروفیت پسرا اون و بردن پیش خودشون و الان که جدا زندگی میکنند برای آجوما یه خونه گرفتن و آجوما به اونا سر میزنه و مثل پسر های خودش دوستشون داره » .
خلاصه : خورشید عاشق حسام است ولی طی اتفاقاتی با کسری نامزد میکنه و بعد از آسیب دیدن توسط کسری چه روحی و چه جسمی برای دور شدن از همه چی پیش خاله خود میره و بعد از یک سال با تاخیر کنکور میدهد و بعد از قبولی به خانه بر میگرده . با برگشت خورشید و دیدن دوباره حسام همه و حتی خودشون امیدوار میشن برای شروع دوباره اصلا کی بهتر از خورشید دختر حاج محمد و حسام پسر حاج علی که همه حتی پیر های محل روی اسمش قسم میخورن ؟ ولی با زنگ خزان خواهر حاج محمد و دعوت آنها به کره و دیدار و آشتی کردن آنها بعد از ۱۵ سال همه چی رو عوض میکنه .
:)
کارکتر ها : هیونگ لاین بی تی اس / پارک جیمین / جئون جانگ کوک / کیم تهیونگ / پی دی نیم / آجوما / خورشید تهرانی / مهرداد تهرانی / والدین تهرانی ( مهری و محمد ) / حسام داوودی / مریم داوودی / # داوودی ( فاطمه و علی ) / سحر بابایی / حسین بابایی / # بابایی ( ایران و حامد ) / بقیه هم کم کم وارد میشن .
آجوما کیه ؟ « خزان اوایل دبیو که پسرا پول نداشتن و … آجوما که یه ایرانی بود و همسر و پسرش و از دست داده بود با پسرا همسایه میشه و گاهی براشون غذا آماده میکرد و … و بعد معروفیت پسرا اون و بردن پیش خودشون و الان که جدا زندگی میکنند برای آجوما یه خونه گرفتن و آجوما به اونا سر میزنه و مثل پسر های خودش دوستشون داره » .
خلاصه : خورشید عاشق حسام است ولی طی اتفاقاتی با کسری نامزد میکنه و بعد از آسیب دیدن توسط کسری چه روحی و چه جسمی برای دور شدن از همه چی پیش خاله خود میره و بعد از یک سال با تاخیر کنکور میدهد و بعد از قبولی به خانه بر میگرده . با برگشت خورشید و دیدن دوباره حسام همه و حتی خودشون امیدوار میشن برای شروع دوباره اصلا کی بهتر از خورشید دختر حاج محمد و حسام پسر حاج علی که همه حتی پیر های محل روی اسمش قسم میخورن ؟ ولی با زنگ خزان خواهر حاج محمد و دعوت آنها به کره و دیدار و آشتی کردن آنها بعد از ۱۵ سال همه چی رو عوض میکنه .
:)
۲.۴k
۱۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.