پارت ۱
پارت ۱
چند روز گذشت و تا اینک حالم خوب شد گوشیم زنگ خورد مهرداد بود
ستین:سلام استاد
مهرداد:سلام میشه ی توکه پا بیایی دانشگاه
ستین:باش الان میام
سریع آماده شدم و لباسمو پوشیدم ی کاپشن قرمز داشتم اونو روش پوشیدم و کفشمم قرمز پوشیدم و حرکت کردم سمت دانشگاه
ستین:سادیا سادیا چیکار کنم از دست تو آخر اخراج میشه میدونم میدونم بازم احضار شدم آیی دختر دستم بهت نرسه خفه ات میکنم
رسیدم و سریع رفتم داخل توی حیاط دانشگاه بچ ها با دیدنم دویدن سمت من
ستین:باز چیکار کردی سادیااا(داد)
امیر:کار سادیا نیس
ستین:کار کیه!!!
رهام:آروم باش اول
ستین:مگ بخاطر دعوا کردن سادیا اینجا نیستم مگ سادیا دوباره ی نفرو کتک نزده ؟؟
میلاد:اینبار سادیا کسی رو کتک نزده ینی کسی کتک خورده اونی ک زده سادیا نیست...
ستین:پس کار کیه ؟!
سادیا:میبینی ک سودا بین ما نیست ی دختره ب امیر متلک انداخت اونم گرفتش مث سگ زدش الانم توی دفتره
ستین:چیییییی؟!دختره خوبه منو از راه ب در کردین همه اتون اینبار من همه اتونو میزنم میکشم
دویدم سمت دفتر بچ هام پست سرم
میلاد:ندو میوفتی عه
رسیدم دفتر و سریع خدمو پرت کردم داخل صورت زخمیه دختره رو دیدم
ستین:خدا ذلیلت کنه بچ با بچ ی مردم چ کردی !!
سودا:میخاست زر زر نکنه
مهرداد:اولا سلام ستین جان این چ خاهرایه تربیت کردی ببین منو ب زور تونستم راضیش کنم مدیرو ک اخراجش نکنه برا سودا هم ی امضا بزن پای برگه ها از امروز هم توی کافه دانشگاه مشغول ب کار میشی حاستم ب خاهرات باشه والا اینا تا منم اخراج نکنن ولکن نیستن میلاد هم مث خدشون لات و دعوایی کردن
شروع کردم ب امضا کردنه برگه دخترا رفتن بیرون
ستین:استاد کار ک اوکیه میام فقط چرا هر دفعه میگی خاهرام عین منن مگ من چمه در ضمن مگ با میلاد چیکار کردن ؟!
چند روز گذشت و تا اینک حالم خوب شد گوشیم زنگ خورد مهرداد بود
ستین:سلام استاد
مهرداد:سلام میشه ی توکه پا بیایی دانشگاه
ستین:باش الان میام
سریع آماده شدم و لباسمو پوشیدم ی کاپشن قرمز داشتم اونو روش پوشیدم و کفشمم قرمز پوشیدم و حرکت کردم سمت دانشگاه
ستین:سادیا سادیا چیکار کنم از دست تو آخر اخراج میشه میدونم میدونم بازم احضار شدم آیی دختر دستم بهت نرسه خفه ات میکنم
رسیدم و سریع رفتم داخل توی حیاط دانشگاه بچ ها با دیدنم دویدن سمت من
ستین:باز چیکار کردی سادیااا(داد)
امیر:کار سادیا نیس
ستین:کار کیه!!!
رهام:آروم باش اول
ستین:مگ بخاطر دعوا کردن سادیا اینجا نیستم مگ سادیا دوباره ی نفرو کتک نزده ؟؟
میلاد:اینبار سادیا کسی رو کتک نزده ینی کسی کتک خورده اونی ک زده سادیا نیست...
ستین:پس کار کیه ؟!
سادیا:میبینی ک سودا بین ما نیست ی دختره ب امیر متلک انداخت اونم گرفتش مث سگ زدش الانم توی دفتره
ستین:چیییییی؟!دختره خوبه منو از راه ب در کردین همه اتون اینبار من همه اتونو میزنم میکشم
دویدم سمت دفتر بچ هام پست سرم
میلاد:ندو میوفتی عه
رسیدم دفتر و سریع خدمو پرت کردم داخل صورت زخمیه دختره رو دیدم
ستین:خدا ذلیلت کنه بچ با بچ ی مردم چ کردی !!
سودا:میخاست زر زر نکنه
مهرداد:اولا سلام ستین جان این چ خاهرایه تربیت کردی ببین منو ب زور تونستم راضیش کنم مدیرو ک اخراجش نکنه برا سودا هم ی امضا بزن پای برگه ها از امروز هم توی کافه دانشگاه مشغول ب کار میشی حاستم ب خاهرات باشه والا اینا تا منم اخراج نکنن ولکن نیستن میلاد هم مث خدشون لات و دعوایی کردن
شروع کردم ب امضا کردنه برگه دخترا رفتن بیرون
ستین:استاد کار ک اوکیه میام فقط چرا هر دفعه میگی خاهرام عین منن مگ من چمه در ضمن مگ با میلاد چیکار کردن ؟!
۲.۷k
۰۲ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.